مطالعۀ تاریخ و تبعاً نتایجی که از آن استنتاج میگردد مبتنی بر پارادایمی است که تاریخنگاری به آن اتکا دارد. چیستی تاریخ
و مسیر پیدایش آن و تبدیل شدن آن به علم تاریخ سرگذشتی به پیچیدگی حیات انسان دارد؛ زیرا تاریخ همواره وابسته به انسان
است. کلمۀ تاریخ دو معنای اصلی دارد؛ آنچه در گذشته بوده، یعنی موعدی که اتفاق افتاده است؛ و دانشی که درباره آن وقایع
بوده است، یعنی تاریخی که ثبت شده است. در بیشتر موارد تاریخ در مفهوم دوم کلمه مورد نظر است. در این مسیر، تاریخ هنر
و تاریخ نگاری هنر از اهمیت فوق العادهای برخوردار است؛ زیرا آثار هنری سرآغاز حیات معنوی و فرهنگی انسانها هستند. این
پژوهش به بررسی رویکردهای تاریخنگاری سنّتی و مدرن پرداخته و با اتکا به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع
کتابخانهای در پی پاسخگویی به چیستی سرگذشت تاریخنگاری، و همچنین دلایل فلسفۀ تاریخنگاری نوین در ردّ رویکردهای
سنّتی بوده و از این رهگذر خواهان درک چگونگی روند تغییرات در تاریخ نگاری هنر میباشد. از آنجا که درک شیوه تاریخی
و شناخت انواع آن به کشفِ ماهیت هر پدیدهای کمک میکند، این مقاله نیز با مطالعۀ مفهوم تاریخ و چگونگی پیدایش آن و
مسیری که در طول زمان طی کرده است، و با نگاه موردی به تاریخ هنر، به این نتیجه دست یازید که تاریخ همواره واقعیت رخ
داده نیست بلکه انتخاب موضوعی است که اهمیت آن را مورخ تعیین میکند و شیوه ثبت اوست که ماندگاری واقعیت تاریخی
را تضمین مینماید. از این رو، تحولات فلسفی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی در هر دوره، متضمن شیوه تاریخنگاری در همان
دوره خاص است و در هر حال، مورخ اندیشۀ عصر خود را در تفسیر متون تاریخی دخالت میدهد. او ناخودآگاه در فضای
اندیشۀ عصر خود قرار گرفته و اثرش(تاریخ نگاشته شده) بازتاب همان اندیشۀ وی بوده و این همان ایرادی است که تاریخ نگاری نوین
تحت عنوان «جانبدارانه بودن تاریخ»، به رویکرد سنّتی وارد میکند. حال آنکه تاریخنگاری نوین نیز مفرّی
از آن ندارد.
Rostambeigi S, Zavieh S. Philosophy of History and Art Historiography from the Traditional and Modern Perspectives. کیمیای هنر 2014; 3 (10) :35-54 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-192-fa.html
رستم بیگی سمانه (ثمین)، زاویه سعید. فلسفه تاریخ و تاریخ نگاری هنر از منظر سنّتی و نوین. کیمیای هنر 1393; 3 (10) :54-35