استفاده از لباس در هنر میتواند استعارهای از بدنها باشد. بدنهایی که میتوان از طریق آن به نمایش ناپاکیهای حاصل از خشونت پرداخت و احساس انزجار در مخاطب را برانگیخت و از این رهگذر او را به خشونت آگاه ساخت. با این فرض، این مقاله با هدف یافتن مفاهیم نهفته در «لباس» به مثابۀ «بدن» و استفاده از آن برای نمایش «خشونت» به مطالعۀ آثار دوریس سالسدو، کریستین بولتانسکی و اَنسلم کیفر میپردازد. این هنرمندان در آثارشان از لباس برای بازنمایی خشونت استفاده میکنند. در اینجا، در مورد روشهای متفاوت استفادۀ این هنرمندان از لباس- بهعنوان ابزاری جایگزین- برای نمایش بدن بحث شده است و به شیوۀ توصیفی و تحلیل محتوا به این پرسش پاسخ داده شده است که چگونه میتوان بر مبنای مفهوم اَبژهگی ژولیا کریستوا، آثار هنرمندانی (دوریس سالسدو، کریستین بولتانسکی و اَنسلم کیفر) که از لباس به مثابۀ ابزاری در نقد خشونت استفاده کردهاند تحلیل کرد؟ و نشان داد که چگونه آنها از این طریق فقدان، مرگ و خشونت را بازنمایی کردهاند؟ در آثار این هنرمندان لباسها استعارهای از بدنهای گمشدهاند و نظریۀ اَبژهگی که بر پایۀ عصیان از مرزها و نظامهاست و ارتباط مستقیمی با بدن احشائی دارد، بهخوبی میتواند آن را توضیح دهد.
Shahrokhi S, Mohammadi M. Clothes As body, for Criticising Violence: Analysing Works of Doris Salcedo, Christian Boltanski and Anselm Kiefer According to Julia Kristeva’s Abject Theory. کیمیای هنر 2024; 13 (52) :93-110 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-2348-fa.html
شاهرخی سمیه، محمدی منظر. لباس به مثابۀ بدن، ابزاری در نقد خشونت: تحلیل آثار دوریس سالسدو، کریستین بولتانسکی و اَنسلم کیفر، بر مبنای نظریۀ اَبژهگی ژولیا کریستوا. کیمیای هنر. 1403; 13 (52) :93-110