این مقاله نگاهی انتقادی به اندیشههای آلن بدیو پیرامون هنر و حقیقتِ هنری افکنده است. به اعتقاد ما یک ناهمخوانی عمیق در این حوزه از اندیشه بدیو وجود دارد. این ناهمخوانی را میتوان به روشنی با مقایسه دیدگاههای کلی او پیرامون حقیقت هنری از یک سو و نوع مواجه او با آثار هنری خاص از سوی دیگر ملاحظه کرد. تعمق در ماهیت این مواجهات و در کنار هم قرار دادن عبارات مختلف بدیو از متون مختلف، ما را به این نتیجه میرساند که این ناهمخوانی به سبب در کار بودنِ همزمانِ دو معنای متفاوت اما تفکیک نشده از حقیقت هنری در کار بدیو ایجاد شده است. با ملاحظه جوانب مختلف این دوگانگی است که میتوانیم به ریشه موارد مختلفی از ناهماهنگی و تضاد در عبارات بدیو پیببریم.