از جمله مسائل اساسی زیباییشناسی طبیعت، که یکی از شاخههای اصلی زیباییشناسی فلسفی است، چگونگی تجربه زیباییشناسانه طبیعت یا، به بیان دقیقتر، چند و چون ارجشناسی زیباییشناسانه آن است. در این زمینه، الگوهایی پیشنهاد شده است که خواه در مقام توصیف خواه در مقام توصیه این تجربه یا ارجشناسی را مشروط به شروطی دانستهاند و از منظر مطلوب خویش ویژگیهایی برای آن برشمردهاند. در این مقاله، پس از به دست دادن فهرستی اجمالی از الگوهای طرح شده، یکی از مهمترین الگوها، یعنی الگوی مبتنی بر اثر هنری یا الگوی هنرمحور، موضوع کندوکاو قرار میگیرد ـ الگویی که ارجشناسی زیباییشناسانه طبیعت را بر پایه ارجشناسی هنر، به ویژه هنرهای دیداری و بالاخص نقاشی، قرار میدهد. پرسش این است که الگوی مورد نظر تا چه اندازه میتواند حق مطلب را در ارجشناسی زیباییشناسانه طبیعت از آن حیث که طبیعت است ادا کند. در پاسخ نشان داده خواهد شد که دست کم به پنج دلیل مهم، این الگو نمیتواند الگویی بسنده در ارجشناسی زیباییشناسانه طبیعت باشد و همه ویژگیهای آن را به چنگ آورد. در عین حال، با اشاره به داد و ستد بارآور هنر و طبیعت، مدلل خواهد شد که تأکید بر نابسندگی الگوی مبتنی بر اثر هنری به این معنا نیست که الگوی مورد بحث نمیتواند از جهاتی مهم به تجربه زیباییشناسانه ما از طبیعت غنا ببخشد و ابعادی از این تجربه را در پرتو خویش روشن کند که تنها از همین رهگذر چهره نشان میدهند.
Olia M. Nature in the Frame of Art An Inquiry into the Art-centered Model of Aesthetic Appreciation of Nature. کیمیای هنر 2017; 5 (21) :7-16 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-877-fa.html
علیا مسعود. طبیعت در قاب هنر: کندوکاوی در ارجشناسی زیباییشناسانه طبیعت بر حسب هنر . کیمیای هنر. 1395; 5 (21) :7-16