جستار حاضر با ارائه پرسشی بنیادین در باب رمز و تمثیل، به جستجو و تبیین مبانی فلسفی رمز و نماد در حکمت متعالیه با روش توصیفی و تحلیلی پرداخته است و با طرح این فرضیه که رمز و تمثیل، ریشه در عالمَ مثال و عالم عقل داشته و از سوی دیگر، به پالایش درونی و خیالِ مهذّبِ هنرمند گره خورده است، منتهی به نتایجی شده که از مهمترین آنها میتوان کارکرد خیال در تجسیمِ معانی و ترویحِ اجسام، نسبی بودن بیان نمادین، اشتراک معنویِ تشکیکیِ نماد در اشاره به حقیقت ذو مراتب و درک ساحتهای گوناگون نماد مطابق با مراتب وجودی انسان را نام برد. در بخش اول این نوشتار، مبادی فلسفی و حکمی ناظر به بحث نماد در ذیل عناوینی مورد بحث قرار گرفته است و در بخش دوم نیز محورهای قابل پذیرش به عنوان وجوه حکمی رمز و نماد و نیز مصادیقی از آن، ارائه گشته است.