نمایشنامه آژاکس نوشته سوفوکل جزو شاخصترین آثار ادبیات یونان باستان و رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر از مهمترین رمانهای مدرن است. در این مقاله براساس نظریه کانونیشدگی روایت ژرار ژنت دو اثر مورد بررسی قرار گرفتهاند. کانونیشدگی یکی از ویژگیهای زاویه دید در روایت است و براساس گفتار، واکنش عاطفی و کنش شخصیتها تعریف میشود. در این مقاله روایتهای چند شخصیت اصلی دو اثر بر مبنای نظریه ژنت مورد تحلیل قرار گرفتهاند. مقایسه دو اثر درباره این مسئله است که کانونیشدگی در مورد روایتِ هرکدام از شخصیتها چگونه شکل گرفته است، شخصیتها در چه شرایط عاطفی و شناختی به واقعه نگریستهاند و بر این مبنا دست به چه کنشی میزنند. روششناسی پژوهش حاضر به صورت کیفی و بر شالوده تحقیق کتابخانهای و سندگزینی بوده و به روش تحلیل محتوا و توصیفی به ارزیابی منابع مکتوب پرداخته و براساس آن به بررسی کاربردی، مقایسهای و تطبیقی دو متن میپردازد. براساس نتایج در هر دو اثر، انتقال کانونیشدگی از شخصیتی به شخصیت دیگر مشاهده میشود و شباهت جهتِ روایت در هر دو متن را میتوان مبنای مقایسه آژاکس و خشم و هیاهو در نظر گرفت.
Andalibi M A. Comparison of Point of View based on Gérard Genette’s Focalization theory in Sophocles’ Ajax and Faulkner’s The Sound and the Fury. کیمیای هنر 2022; 10 (41) :21-34 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-2029-fa.html
عندلیبی محمدامین، کوپال عطاالله. مقایسه زاویه دید براساس نظریه کانونیشدگی ژرار ژنت در نمایشنامه آژاکس و رمان خشم و هیاهو. کیمیای هنر. 1400; 10 (41) :21-34