در نظریههای زیبایی شناختی مکاتب فلسفی غرب زیبایی و ادراک آن از منظر ادراک حسی و به نحو سوبژکتیو و صرفاً
معرفت شناختی بررسی و تبیین میگردد. اما، در حکمت و عرفان اسلامی شاهد رویکردی متمایز به مسئلۀ زیبایی و ادراک آن
هستیم. این مقاله تلاشی است برای فهم این رویکرد از طریق مطالعه، بازسازی، و تبیین مفهوم «زیبایی» و فرایند ادراک آن
از دریچۀ مفهوم کلیدی «حیرت»، در اندیشۀ مولوی. از نظر وی انسان با ادراک قلبیِ تجلّی حُسن الهی و با خلاقیّت قوّه خیال در
بحر عشق غرقه گشته و گرفتار امواج حیرت می گردد. حیرتی وجودشناختی که او را به ساحل هدایت و نجات رهنمون
میگردد. ادراک زیبایی نزد مولانا عامل لذّت حسی صرف نیست بلکه راهی است به سوی هدایت و توسعۀ وجودی سالک و
اتّصال به مبدأ وجود، حقیقت، خیر، و زیبایی.