مفهوم رسانه و کارکرد آن به زعم ژان بودریار، فیلسوف معاصر فرانسوی، در نهایتِ مسیر خود، یعنی در دوره معاصر، دچار
چرخش و دگرگونیای اساسی شده است و بر خلاف انتظار و توقع توده (در حالت ناهشیاری کامل وی)، در جهت ضد ارتباط
و واسازی اطلاعات بنابر منافع و مصلحتهای هر جامعهای، حرکت کرده است. این روند با دستکاری نشانهها و استراتژی
تهیسازی معنا و از همه مهمتر با اغوای مخاطب و واداشت او به سکوت و انفعال و در نهایت، خنثیسازی ارزشها، روند
خود را تثبیت کرده است و با این شیوه، خطوط قرمز زندگی فردی، ذائقه، علایق، اندیشهها و. . . را به میدانی برای تحقق اهداف
رسانه تبدیل کرده است تا در نهایت امر، طعمه اصلی یعنی فرد را نیز در خود هضم و وی را نیز به یک واسطه و رسانه تبدیل
کند. در این مقاله با تفسیر بودریار از رسانه، و جریانسازیهای آن مشخص میشود که چطور این روند شکل گرفته و در نهایت
سوژه تهی شده از فردیت و معنا در فضایی وانموده و فراواقعی باقی میماند.