شانس با مفهوم گسترده خود، به عاملی مهم در پیونددهندگی علم و هنر در قرن بیستم بدل شد؛ بهطوریکه شاهد انعکاس پارادایمهای نوین علمی مبتنی بر آن، به نمایندگی هنری پوانکاره، بر هنر، بهویژه مارسل دوشان، هستیم، که خود بر افراد دیگری نظیر جان کیج، سردمدار موسیقی شانس، تأثیر گذاشته است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر تبیین تمایزات و تشابهات مفهوم شانس در آثار دوشان و کیج و تأثیرات پوانکاره بر آنها میباشد، که در این راستا از روش توصیفی و منابع کتابخانهای بهره گرفته است. یافتهها نشانگر یکسانی دیدگاه کیج و دوشان به مفاهیم زیباییشناسی بیتفاوتی، طبیعت موقّتی و قراردادی، اهمیّتبخشی به فضاهای ادراکی و عدم وجود بینهایت واقعی میباشد که حاصل تأثیر اندیشههای پوانکاره بر روی هر دوی آنها بوده و به «شانس سیستماتیک» یا «شانس مطلق» تعبیر میشود. وجوه افتراقشان نیز در ریشههای علمی دوشان (اندیشههای پوانکاره) و عرفانی کیج (ذن بودیسم) نهفتهاست. ازاینرو، تأثیر اندیشههای پوانکاره بر کیج به دو دوره پیش از مرگ دوشان (تئوری آشوب، توپولوژی، هندسه غیراقلیدسی و فضاهای اِن-بُعدی) و پس از آن (تحتالشعاع قرارگرفتن اندیشه پوانکاره با ذن، پراجنا و ساتوری) قابل تقسیم است، که در نهایت به حلشدگی اندیشه پوانکاره در ذن منتهی میگردد.
Akhondi Z, Afhami R. The Influence of Poincaré’s Thoughts on the Origins of Random and Chance in Works of Marcel Duchamp and John Cage. کیمیای هنر 2019; 7 (29) :84-103 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-1423-fa.html
آخوندی زهرا، افهمی رضا. تأثیر اندیشههای پوانکاره بر ریشههای تصادف و شانس در آثار مارسل دوشان و جان کیج. کیمیای هنر. 1397; 7 (29) :84-103