پژوهش حاضر، با بهرهگیری از ابزارهای خاصِ مطالعه ادبیِ میخاییل باختین، در پی بررسی مفهوم فضا/زمان (کرونوتوپ) در فیلم «کلاغ» (1356) به کارگردانی بهرام بیضایی است. بهکارگیری مفهوم کرونوتوپ در تحلیل فیلم به عنوان متن سینمایی به توسعه مفهوم آناکرونوتوپی بودن (به معنای نابههنگامی و بیجایی بههمپیوسته) میانجامد. این مفهوم در بررسی سازوکار خاطره در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته است. گفتههای شخصیتهای اصلی فیلم نیز به عنوان ابزار برقراری ارتباط و نیز به عنوان نمونههای ظهور آناکرونوتوپی بودن مورد کاوش واقع شدهاند. در پایان، با بهرهگیری از طیف باختینیِ ارتباط (میان دو قطب گفتههای مونولوگی و گفتههای دارای پایان گشوده)، مسئله برقراری ارتباط با عموم (یا صرفاً فردی دیگر) در روایت این فیلم و نسبت آن با مفهوم آناکرونوتوپی بودن مورد بحث قرار گرفته است.