الف: بنیاد ایده و عقیده انسانِ سنتّی وحدت است و مبنای اندیشه انسان مدرن تجزیه. در این وحدت تمامی اجزا و ابعاد
عالم با هم و به ویژه با انسان مرتبط اند و یا به روایت افلاطون در رساله تیمایوس، عالم و انسان خویش یکدیگرند. از جمله
مصادیق این وحدت، بالاخص در تاریخ معماری سنتّی، نسبت میان انسان، جهان، و معبد به عنوان خانه خدا است.
ب: در جهانبینی سنتّ محوری که اصل تناظر یا همانندی عالم و آدم (جهان و انسان) بنیادیترین مفهوم و مبنای آن به
شمار میرود، معماری مقدس (معبد یا خانه خدا) جلوه نمادین این نسبت محسوب میشود. مثال بارز این معنا در حکمت هندو
و بهویژه در فلسفه ودانتا (که کتابی چون اپانیشادها مظهر آن است) یافت میشود. در حکمت ودانتا مناسک صوری و کاملاً
عملگرای قربانی به یک سیر و سلوک معنوی و درونی تبدیل میشود. در این تحویل به جای قربانی (انسان یا حیوان) نفسِ
سالک قربانی میشود و به جای قربانیکننده (برهمن) سالک، خود در مقام قربانگر قرار میگیرد و نیز به جای معبد که محل
انجام قربانی است، کالبد سالک جایگزین میشود و بدین صورت نسبتی میان انسان و معبد ایجاد میشود و مبتنی بر همین
نسبت است که در معماری هندو و مسیحی کالبد انسان، ابعاد هندسی معبد را تعیین میکند. از دیگر سو، در تعالیم سنّتی، معبد
یا مکان مقدس خود یک عالم صغیر است و از منظر تمامی سنّتگرایان نماد اتم عالم. چنین دیدگاهی از یکسو و تناظر میان
ابعاد هندسی کالبد انسان و معبد از دیگر سو، معبد را به عنوان مظهر هندسی و کالبدی اصل تناظر میان انسان و جهان قرار
میدهد.
این مقاله نسبت میان انسان و جهان در فلسفه و هندسه معماری مقدس را مورد توجه قرار داده و آن را در حکمت اسلامی،
و به طور خاص آرای اخوانالصفا، مورد تحلیل قرار خواهد داد.
Bolkhari Ghehi H. Sacred Architecture: The Incarnation of Correspondence between Human and Universe. کیمیای هنر 2013; 2 (8) :17-25 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-142-fa.html
بُلخاری قهی حسن. معماری مقدس، تجسم اصل تناظر میان عالم و آدمی. کیمیای هنر 1392; 2 (8) :25-17