در نیمه دوم سده بیستم میلادی؛ رودلف آرنهایم و ارنست گامبریچ بهعنوان اصلیترین نظریهپردازان حوزه ادراک دیداری، بهصورت جداگانه نسبت به ایضاح چگونگی خوانش تصویر اقدام کردند. به جهت تعلق خاطر آرنهایم به گشتالتیستها، پذیرش نیرویهای ذهنی و هنر مدرن از سوی او بیشتر بود. آرنهایم بر آن بود تا به کمک سازماندهی حسی، خصوصیات شکلی را به کلیت معنادار بدل ساخته و مبنایی برای تمام بازنماییها فراهم گرداند اما گامبریچ بر دو پارگی ادراک استدلال میکرد و به فرآیند ایجاد تناسب بین آموزههای اندوخته در ذهن با موقعیت حاضر اصرار میورزید. او به دلیل تعهد به فرآیند ساخت و تطبیق، باور داشت بازشناسی نوع بشر درگرو تفکر مفهومی قرار دارد. حال پرسش آن است: «چگونه میتوان از منظر تقابل ذهنیتگرایی رودلف آرنهایم و عینیتگرایی ارنست گامبریچ، نسبت به تعیین حدود خوانش تصویر اقدام کرد و نتیجه را در مطالعه هنر بهکار گرفت؟» هدف نگارندگان آن است با روش تطبیقی ـ تحلیلی و بهرهگیری از مطالعات اسنادی؛ چگونگی ادراک تصویر را تعریف کنند و نتیجه را در دوتخته پارچه قاجاری به چالش بگیرند. نتیجه نشان میدهد در مواجه نخست، مشاهدهگر به آنچه اشتیاق دارد، توجه میکند و آنچه را که در طلبش نیست، نادیده میانگارد. بهطور قطع هر تصویر از نوع استلیزه یا طبیعتگرا، تحت مجموعهای از اصول استنباطی و قراردادی تعریف میشود تا فرم شیء در قالب دوبعد به نمایش درآید بنابراین هر نوع نمود تجسمی بر سطح، محصول انتزاع ذهن است که آن را روی صفحه تعریف کرده است پس ناظر در فهم هر نوع تصویر باید بر تفکر دیداری تکیه کند و در صورت لزوم برای توفق بر درک نارسایی حاصل از کاستی یا پیچیدگی زیاده از اندازه، به حدسهای حافظه و تجربههای پیشین از عینیت حاضر رجوع کرده؛ ساختار کلی را انتخاب یا تکمیل نماید. جزییات دلخواه را در صورت وجود در جای خود بنشاند و بر اساس شرایط ایجابی، مورد تأکید قرار دهد.
Mafi Tabar A, Kateb F, Hesami M. Interaction between Objectivism and Subjectivism in Reading the Image from Visual Perception Perspective (Case Study: Two Pieces of Qajar Textiles). کیمیای هنر 2018; 7 (27) :23-45 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-1308-fa.html
مافیتبار آمنه، کاتب فاطمه، حسامی منصور. خوانش تصویر از منظر تعامل ذهنیت و عینیت در ادراک دیداری. کیمیای هنر. 1397; 7 (27) :23-45