چیدمان تعاملی، گونهای از بیانهای هنری جدید است که با حضور مخاطب کامل میشود. در این شکل از هنر، مشارکت مخاطب چون عنصر بنیادینی عمل میکند که بیوجوب آن اثر هنری فاقد موجودیت است. این ارتباط دو سویه به پیدایش هنری تحدیدناپذیر منجر میشود که انتظارات سنتی درباره پایداری را درهم میشکند. نمونه مورد مطالعهدر این مقاله چیدمان «وقتی چیزی رخ نمیدهد» اثر «ارنستو نتو»برزیلی است. «نتو»در این اثر از امکانات ابزار جدید بهره میگیرد و با درگیرکردن حداکثری قوای حسی مخاطب در ترغیب او به تعامل، صاحب اعتبار میشود. نگارندگان بر این باورند که ظرفیتهای این چیدمان در ایجاد مصالحه بین ذهن و جسم، مصداقی عینی برای نحله پدیدارشناسی هرمنوتیک در فلسفه است، چون اساس پدیدارشناسی هرمنوتیکی «هایدگر» نیز بر آشتی انسان با جهان استوار است. به دلیل این قرابت آشکار، پژوهش حاضر با این پرسش آغاز شد که چگونه میتوان با ابزار تحلیل پدیدارشناسی هرمنوتیک، تعامل مخاطب و اثر هنری را در چیدمان «وقتی چیزی رخ نمیدهد»تفسیر کرد؟ فرضیه این بود که از دیدگاه پدیدارشناسی هرمنوتیک، مخاطب اثر تعاملی در قالب فاعل بیرونی ظهور نمیکند بلکه با تمامی قوای حسی، ماهیت اثر هنری را پذیرفته و بخشی از آن میشود. برای دستیابی به هدف تحقیق مبتنی بر توفق مبادی پدیدارشناسی هرمنوتیک در این چیدمان تعاملی؛ اطلاعات به صورت اسنادی گردآوری شد و به روش توصیفی تحلیلی مورد مداقه قرار گرفت. بررسیها نشان داد که مخاطب در پهنه این اثر، موجودیتی تفسیری دارد و دیگر فاعل شناسندهای نیست که با اتکا به ذهنیت معین، مفاهیم اشیاء را تعریف کند؛ او نه فقط با استناد به آنچه چشم میبیند بلکه با وثوق به قوای دیگر چون بویایی و لامسه، پذیرنده حقیقت است. در این فرآیند، جسم مخاطب به جزیی از چیدمان بدل میشود و این تجانس به یگانگی او با اثر هنری منتهی میگردد.