نشانهشناسی علمی است که به بررسی انواع نشانهها، عوامل حاضر در فرایند تولید و مبادله و تعبیر آنها و نیز قواعدحاکم برنشانهها میپردازد. روایتشناسی از فنونی است که در قالب ساختارهای روایی به شکلهای مختلف در متون ادبی متجلی میشود. و قلمرو آن در دنیای متن است و با وجود توانایی خود به حضور نیازمند است لذا از نشانهها وام میگیرد. در این مقاله به بررسی روایی فیلمنامه مشقشب عباس کیارستمی و ساختار روایی داستان و تفاوت در نحوه روایی و ارائه بصری آن پرداخته شده است. تفاوت در نحوه بصری روایتها در این تحقیق به گونهای نو مد نظر قرار گرفته است . هدف اصلی پژوهش ضمن بررسی ساختارهای روایی در فیلمنامه مشقشب با رویکرد نشانهشناسی، تبیین چگونگی تولید معنا وعوامل و ابزار مورد استفاده در این راستا است، و سؤالاتی بدین شرح مطرح میشود ، چگونه متن فیلم نامه مشقشب تولید معنا میکند؟ کارگردان فیلمنامه مشقشب از چه استراتژی برای القای پیام استفاده میکند؟ کیارستمی دراین فیلمنامه چگونه پیام را به بیننده میباوراند؟ بنابراین در این راستا فرض مقاله بر این است که کیارستمی برای تولید معنا با توجه به واقعیتپذیری از ساختارهای خطی استفاده میکند. کیارستمی در این روایت با زاویه دید خنثی به متن نگریسته است و در این فیلمنامه برجستهسازی انتخابی صورت نگرفته است.در نهایت با توجه به بررسیهای به عمل آمده به چگونگی و نحوه تولید معنا در این فیلمنامه دست مییابیم.