[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
درباره پژوهشکده هنر::
مقالات در دست انتشار::
فهرست داوران::
::
ISSN: ۲۲۵۱-۸۶۳۰
 e-ISSN: ۲۲۵۱-۹۹۷۱
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱ نتیجه برای دیونوسوسی

حمیدرضا محبوبی آرانی،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

یونانیان باستان و نیز اندیشمندان مدرن، آن‌گونه که نیچه در نخستین اثر منتشرشده‌اش، زایش تراژدی از درون روح موسیقی (۱۸۷۲)، متذکر می‌شود، برای هنر حماسه برون‌گرای هومری و شعر غنایی درون‌گرای آرخیلوخوس شأن و جایگاهی به‌یکسان ارزشمند و والا قائل بودند. اما، اگر بر وفق نظر فیلسوفان زیبایی‌شناسی مدرن همچون کانت، شلینگ، هگل و شوپنهاور، تنها هنر واقعی، یا دست‌کم هنری که از ارزش بیشتری برخوردار است، هنر برون‌گراست، در این‌صورت چگونه می‌توان شعر غنایی شاعری چون آرخیلوخوس را که یکسره بر تجربه‌های شخصی وی استوار است در کنار شعر حماسی قرار داد؟ نیچه به یاری نکته‌ای که شیلر در یکی‌ از نامه‌های ۱۷۹۶ خود به گوته بیان داشته می‌کوشد تا با استفاده از نظریه موسیقی شوپنهاور و جرح و تعدیل آن بر حسب زیبایی‌شناسی خودش در زایش تراژدی راه‌حلی برای برون رفتن از این مشکل بیابد. در این مقاله، و پس از توضیح دقیق و مفصل مسأله و معرفی شعر و شاعری آرخیلوخوس، می‌کوشم تا پاسخ نیچه را تبیین و از برخی ابهامات موضع وی در زایش‌ تراژدی، به‌ویژه به یاری برخی یادداشت‌های چاپ‌نشده وی در همان‌زمان، گره‌گشایی کنم، به‌گونه‌ای که راه را برای توصیف نیچه متأخر از الهام باز می‌کند.
 


صفحه 1 از 1     

Kimiya-ye-Honar
Persian site map - English site map - Created in 0.05 seconds with 26 queries by YEKTAWEB 4714