[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
درباره پژوهشکده هنر::
مقالات در دست انتشار::
فهرست داوران::
::
ISSN: ۲۲۵۱-۸۶۳۰
 e-ISSN: ۲۲۵۱-۹۹۷۱
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴ نتیجه برای تربیت

سعید شاپوری، اسماعیل بنی اردلان، حسن بلخاری قهی،
دوره ۲، شماره ۹ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

تربیت یونانیان باستان بر اساس اشعار هومر یا تراژدی‌نویسان بوده، و افلاطون تقریبا در تمام آثارش به‌ویژه در رساله «جمهوری»، که کاملترین و بهترین اثر اوست، به دشمنی با شعر و تراژدی، و تربیت حاصل از آن می‌پردازد؛ و در سه کتابِ،  دوم، سوم، و دهم از کتاب‌های دهگانه جمهوری، بیشتر از نوشته‌های دیگرش به شعر و تراژدی تاخته، با ذکر دلایلی، شاعران و تراژدی‌نویسان را از دولتشهر آرمانی‌اش بیرون می‌کند. نخستین دلیلی که افلاطون برای حکم خود بیان می‌کند، دروغ بودن داستان‌ها، یا نگفتن تمام حقیقت در داستان‌هاست. او سپس به موضوع تقلید پرداخته، با طرحِ عالم ایده، و تمثیل غار، مقلدّان را کسانی می‌داند که با تقلید از تصویری، که خود تقلیدی از حقیقت است، سه مرحله از حقیقت دور افتاده‌اند. این مقلدان هم در حیطه هنرهای تصویری وجود دارند، که نقاشان هستند و هم در شعر، که تراژدی‌نویسان می‌باشند. پس افلاطون با تقسیم روح انسان‌ها به جزء شریف و جزء پست، تراژدی‌نویسان را به خاطر به هیجان درآوردن جزء پست روح آدمیان متهم می‌کند. افلاطون که به دنبال شیوه تربیت جدیدی بر اساس فلسفه برای آرمانشهر خود است، هرچند که در جمهوری به آن آثار اشاره نمی‌کند اما رساله قوانین، که حاصل دوران کهولت و پختگی اوست، به وضوح نوشته‌های خود را سرمشق مناسبی برای تربیت فلسفی درآرمانشهر معرفی می‌نماید.
شمس‌الملوک مصطفوی،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

در نظام فلسفی افلاطون تربیت جایگاهی خاص دارد زیرا به کمک تربیت است که می‌توان وجود را به فضایل آراست و از رذایل پاک کرد و در نتیجه، نفس را زیبا و شایستۀ جایگاهی الهی ساخت. از این رو، افلاطون هر آنچه به تربیت آدمی مدد می‌رساند، از جمله انواع فنون و هنرها، مورد توجه و بررسی قرار می‌دهد. نزد وی، موسیقی به واسطۀ تأثیر قوی و عمیقش در جان مخاطب، ‌می‌تواند به عنوان ابزاری نیرومند در خدمت نظم‌دهی، پالایش، و هدایت نفس به مراتب بالا به کار آید. در این فرایند تربیتی مرد به یاری قوی‌ترین نیروهای روحی، یعنی وزن و آهنگ، دگرگون می‌شود و به این نتیجه دست می‌یابد که در پرتو تربیت حقیقی می‌تواند به والاترین خیر نائل شود. البته، افلاطون چنین تربیتی را مقدمۀ تربیت فلسفی و مکمل آن می‌داند. هدف مقالۀ پیش رو آن است که نشان دهد توجه افلاطون به موسیقی نه به واسطۀ ویژگی‌های هنری و زیبایی‌شناسانه آن بلکه به جهت نقشی است که می‌تواند در جهت تربیت (پایدیا) آدمیان ایفا نماید. بدین منظور، دیدگاه افلاطون در دو رسالۀ مهم تربیتی او، یعنی جمهوری و قوانین محور تحلیل قرار گرفته است، هر چند به نظرات وی در سایر رساله‌ها نیز اشاره شده است.
سید محمدحسین نواب،
دوره ۳، شماره ۱۳ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده

مرداک‌ به عنوان هنرمند و فیلسوفی نوافلاطونی نوویتگنشتاینی در تمامی آثار خود به دنبال تبیین ارتباط منطقی میان هنر و تعلیم و تربیت اخلاقی است. تقاطع میان فلسفه هنر و فلسفه اخلاق از دغدغه‌های اصلی اوست. او بر این باور است که هنر خوب توانایی تربیت اخلاقی دارد و م یتواند به استکمال اخلاقی کمک کند و تلاش دارد نشان دهد هنر به دلیل «انکشاف از واقعیت» و استفاده از «خیال» شرایط دستیابی به فضیلت را فراهم می‌آورد. او برای تبیین منطقی ارتباط میان هنر و تربیت اخلاقی دو مسیر را توضیح می‌دهد در تقریر نخست، مرداک مسیر را این‌گونه طراحی می‌کند: هنر به واسطه استفاده از خیال توان دیدن حقیقت و توجه به واقعیت را پیدا می‌کند و با آمدن خیالْ توهم، که به دلیل آمیخته بودن با امور غیر واقعی مادر همه رذائل است از میان برداشته می‌شود و در نتیجه با از میان برداشتن رذائل، فضائل جایگزین آن می‌شود و در نتیجه، انسان به زیست اخلاقی دست پیدا می‌کند. در تقریر دوم، هنر به دلیل آمیختگی با خیال، واقعیت را منکشف می‌کند و نفس انکشاف واقع، فضیلت و زیست اخلاقی را به دنبال دارد.
ندا کاظمی، مسعود دلخواه، حمیدرضا شعیری،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

تئاتر پداگوژی (تعلیمی - تربیتی)، با روندی پیوسته و منطقی و با تأکید بر تسهیل یادگیری مفاهیم و دروس گوناگون به ارتقاء و در نتیجه بهبود رفتارهای فردی و گروهی جامعه کمک میکند. علاوه بر آن، روند انجام تمرینات، باعث بروز استعداد و خلاقیت در یادگیری شرکتکنندگان گردیده و مشارکت فعال آنان را فراهم میسازد. پژوهش حاضر با هدف ایجاد ارتباط بین آراء هری برودی و روشهای تربیتی مطرح شده از منظر او، به تشریح فرایند تدریس و یادگیری از طریق هنر میپردازد. در این پژوهش با پرداخت به وجوه زیباییشناسی از دیدگاه برودی و مؤلفههای مربوط به آن، رابطه این مؤلفهها با فرایند آموزش به وسیله تئاتر پداگوژی مورد بررسی قرار گرفته است. بهطور کلی برودی، سه رویکرد اجرا، دریافت هنری و ادراک را در مبحث زیباییشناسی مطرح میکند تا اثبات نماید رویکرد ادراک، به مراتب کارآمدی بیشتری در امر تربیت زیباییشناسانه دارد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای انجام شده و نتایج حاصل از آن نشان میدهد فرایند تدریس و یادگیری، ابتدا باید با تقویت بنیههای تربیت زیباییشناسانه توأم گردد، که یکی از بهترین روشها در این زمینه، بکارگیری تئاتر پداگوژی است؛ چرا که مسیر یادگیری را سرشار از جذابیت و هیجان میکند و روند تمرینات و تأثیرات این گونه از تئاتر، بر روی شرکتکنندگان قابل ملاحظه است. در عین حال میتواند به جذابیت، سهولت و خلاقیت در یادگیری انواع دروس، کمک شایانی داشته باشد.


صفحه 1 از 1     

Kimiya-ye-Honar
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 29 queries by YEKTAWEB 4714