در فرایند مونتاژ، دو قطعه فیلم در کنار کیدیگر قرار میگیرند و به گونهای اجتنابناپذیر به یک ایده جدید شکل
میدهند. مونتاژ، مفاهیم سنتی رابطه بدن فضا را دگرگون کرد و به سینما این توانایی را بخشید که فضا، زمان، و بدن انسانی
را قطعه قطعه کند. کولشف یکی از نخستین سینماگرانی بود که با مونتاژ کردن اعضای بدنها، فضاها و لنداسکیپهای
مختلف، و سپس شکلدهی به ساختاری دلخواه میان آنها، توهمی از پیوستگی را به وجود آورد و مبدع شکلگیری یک
لنداسکیپ تصنعی و جغرافیای خلاقه سینمایی بود. اصطلاح جغرافیای خلاقه در بحث کولشف، دلالتی آشکار به رابطه
ریشهدار تئوری فیلم با محیط فیزیکی، و همچنین در نظر گرفتن بدن به مثابه یک لنداسیکپ در تئوری مونتاژی دارد.
مونتاژ، این امکان را برای فیلمسازان فراهم کرد تا با قطعهقطعه کردن و مُثلهکردن فضا، زمان، و بدن انسانی و برقراری
پیوندی نو میان آنها، شهر سینمایی دلخواه خود را شکل دهند و تماشاگر را به مثابه سوژهای تنیافته در فضای فیلم، به
گامزدن در فضاهای این شهر سینمایی، دعوت نمایند.
Ghahramani M B, Piravi Vanak M, Mazaherian H, Sayyad A. Intertwining Geography of Dismembered Bodies and Fragmented Spaces in cinematic City. کیمیای هنر 2015; 3 (13) :59-72 URL: http://kimiahonar.ir/article-1-309-fa.html
قهرمانی محمد باقر، پیراوی ونک مرضیه، مظاهریان حامد، صیاد علیرضا. جغرافیای آمیختگی کالبدهای انسانی مثله شده و فضاهای قطعه قطعه در شهر سینماتیک. کیمیای هنر. 1393; 3 (13) :59-72