موضوع این مقاله چگونگی تفکُّر به زیباییست؛ برای پژوهنده، ویژگیهای رویارویی و کنجکاوی بزرگانِ هنر، فلسفه هنر و عرفای وحیانی به زیبایی یک مسئله است. هدفِ پژوهش، فکرتِ زیبایی از منظر حیث التفاتی برای درکِ بهتر مفهومِ زیبایی است. به روشِ توصیفی، تحلیلی با رویکرد پدیدارشناسی چون هوسرل، گذرگاههای خاصِ سوژه و اُبژه را از رهگذر حیث التفاتی، کاویده و دریافتیم که حیث التفاتی یک امکانِ وجودی مهم در مسیر فکر کردن به موضوعی اختراعی است. به دلیل وحدتِ انضمامی و انتزاعی زیبایی باید ویژگیهای هنری، فلسفی، عرفانی و وحیانی آن از هم گسسته و از نو همبسته شوند تا سوبژه کانونی رؤیت شود؛ در نتیجه فکرتِ زیبایی، انفعالی زیباییشناسانه از شوقِ نَفسِ ناظرست که نفی حیث التفاتی همانا نفی توانشِ ذهن از فکرت به زیبایی است. در مجموع، به دلیلِ حیثیتی بودنِ بارشِ زیبایی از سویی، و نقوشِ متنوعِ تجربه زیبایی از طرفی، امکانِ توافقِ فاهمه بر مفهومِ زیبایی متصوِّر نیست.