متون فلسفی در ژانرها و فرمهای ادبی متنوعی پدید آمدهاند. متفکران در خصوص اهمیت عناصر ادبی این آثار مواضع متفاوتی اتخاذ نمودهاند. برخی برای سبک و فرم ادبی، نقشی تصادفی و تزیینی قائل میشوند و در مقابل برخی دیگر برای این عناصر دلالتهای فلسفی قائل هستند. موضع فلاسفه درباره نقش عناصر ادبی متون فلسفی بر رویکرد آنها در مطالعه تاریخ فلسفه و نگارش متون جدید فلسفی مؤثر است. به همین سبب مطالعه نسبت فرم و محتوای فلسفهورزی اهمیت مییابد. هدف از این نوشتار بررسی نسبت فلسفهورزی و فرم ادبی با رجوع مستقیم به آثار نوشتاری فلسفی است. دراینراستا امکانات و محدودیتهای سبک و فرمهای نوشتاری متون فلسفی بررسی میشود. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفته است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد جنبه ادبی نوشتههای فلسفی تصادفی و تزیینی نیستند و هر فرم نوشتاری محدودیتها و امکانات خود را داراست.