پیوند گفتگومندی با نقد هنری، مسئله مورد توجه این مقاله را تشکیل داده است. نقش واژه گفتگومندی ابتدا در انسانشناسی فلسفی، فرهنگ، و سپس در نقد هنری معاصر مورد بررسی قرار گرفته است. مفهوم گفتگومندی از آرای اولیه میخائیل باختین درباره رمان به عاریت گرفته شده و سپس رابطه این مفهوم با آرای متأخر او چون پاسخپذیری و نانهاییپذیری در ارتباط قرار گرفته است. نقد گفتگویی است بین دو نظام نشانهای که هر دو طرف میتواند زبان بوده، و یا گفتگوی زبان با نظام نشانهای دیگر باشد. بنابراین گفتگومندی در درون نقد همواره نهفته است. این مقاله نشان داده است که مهمترین نمودهای کیفیت نقد گفتگومندانه معاصر، عدم قطعیت معنای نقد و افزایش نقش تعاملی مخاطب در هنر و نقد امروزین و گشودگی نقد بر رشتههای دیگر میباشد. همچنین این مقاله دریافته است که اختلاف نظرات گفتمانهای مختلف هنری توسط نقد گفتگومندانه و گفتگوی بین آنها، میتواند به تولید متن هنری تبدیل شود. رویکرد این مقاله ترکیبی از رویکردهای مورد توجه پژوهش هنر یعنی، فلسفه هنر، زبانشناسی، جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی بوده است.