رضا کمال شهرزاد از جمله نویسندگانی است که اکثر آثارش برگرفته از داستانهای هزار و یک شب است و نمایشنامه عباسه خواهر امیر یکی از آن هاست. این اثر و همچنین خود داستانهای هزار و یک شب منبعث از متون دیگری هستند که باب بحث روابط بینامتنی و مفهوم بینامتنیت را باز میکنند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از منابع کتابخانهای و با روش توصیفی- تحلیلی، نوع برگرفتگی نمایشنامه عباسه خواهر امیر از حکایت نعم و نعمت موجود در کتاب هزار و یک شب با استفاده از نظریه بیشمتنیت ژرار ژنت مورد تحلیل قرار گیرد و این فرضیه ثابت یا رد شود که نمایشنامه دارای برخی ویژگیهای درام اکسپرسیونیستی است. از این رو ابتدا نظریه ژنت و عناصر روایت از منظر او توضیح داده شده و سپس تغییرات و دگرگونیهای تراسبکی مورد تحلیل قرار گرفته است. در پایان، این نتیجه حاصل شده که نمایشنامه با وفاداری به برخی ویژگیهای داستانهای ایرانی به سبک اکسپرسیونیسم نیز نزدیک شده است.