[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
درباره پژوهشکده هنر::
مقالات در دست انتشار::
فهرست داوران::
::
ISSN: ۲۲۵۱-۸۶۳۰
 e-ISSN: ۲۲۵۱-۹۹۷۱
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴ نتیجه برای نقاشی معاصر ایران

مونا امامی، بهنام کامرانی،
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

هنر معاصر ایران متأثر از بافتار و اتفاقات اجتماعی، و مسائل جامعه‌‌شناسانه رویکردی انتقادی دارد. یکی از قالب‌‌هایی که هنر معاصر برای بازنمایی پیکره و آلام آن به کار می‌‌گیرد، گروتسک است. گروتسک مفهومی زمان‌‌مند است و در هنر معاصر تعاریف تازه‌‌ای به خود گرفته است و از سویی با چارچوب‌‌های بازنمایی معمول مغایرت دارد. پرسش این است که چرا بدن در این آثار تبدیل به رسانه‌‌ای برای باز‌‌نمود درد‌‌ و ‌‌رنج و تنش می‌‌‌شود؟ برای پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با بهره‌‌گیری از نظریات باختین درباره گروتسک و به دلیل نزدیکی آن‌‌‌‌ها با ویژگی‌‌های حاضر در نقاشی معاصر ایران، به تحلیل نمونه‌‌های مطالعاتی می‌‌پردازد. در این آثار، انسجام و تمامیت بدن از میان رفته و آشنایی‌‌زدایی از آن کوششی برای ایجاد شوک در تصویر است. تکه‌‌تکه ‌‌شدن، از‌‌ریخت‌‌افتادن، تخریب و دگردیسی از ویژگی‌‌های وضعیت تازه بدن است. محتوای این پژوهش کیفی، گردآوری داده‌‌ها از طریق مطالعه میدانی و منابع کتابخانه‌‌ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است.

ویدا قاسمی، حمیدرضا شعیری، مجید ضیائی،
دوره ۱۱، شماره ۴۵ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

 به دنبال تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در میانه دهه هفتاد، هنرمندان جوان در پی خواستههای اجتماعی و فرهنگی تازه به خلق آثاری پرداختند که در آنها رویکردی انتقادی نسبت به مسائل جامعه داشتند. در چنین عرصهای، موضوع و مضمون آثار به سمت واقعگرایی بیشتری پیش رفت و نقاشی واقعگرای اجتماعی در هنر ایران دوباره شکل گرفت. اغلب این نقاشیها نشان میدهد که سوژه انسانی با تردید و بازاندیشی در باورها و ارزشهای اجتماعی القاشده به وی و واپس زدن آنها از سوژگی خارج و دچار فروپاشی میشود. از این رو در پژوهش حاضر، با هدف بهرهمندی از مفهوم «ناکنشگری» در رویکرد نشانه ـ معناشناسی به  تحلیل فرایند فروپاشی سوژه در آثار نقاشی واقعگرای ایران در دهه هشتاد و دهه نود، پرداخته شده است. این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و تحلیل آثار با استفاده از رویکرد نشانه ـ معناشناسی گفتمانی مکتب پاریس انجام شده است. بر این اساس، رابطه بین سطح بیان و سطح محتوا در شکلگیری «ناکنشگری اجتماعی» آثار نقاشی واقعگرای ایرانِ دو دهه اخیر و چگونگی تولید معنا بررسی شده است و نظامهای گفتمانی دیداری در تبیین ناکنشگری اجتماعی در نقاشیها، مورد تحلیل قرار گرفتهاند. یافتهها حاکی از آن است که در این آثار، هنرمند با تضعیف گفتمان کنشی از طریق فرایند حذف حضور کنشی سوژه و راهبردهای نشانه ـ معناشناختی دیداری از قبیل هنجارگریزی، خودکارگی سوژه، سوژه ناآگاه، بهحاشیه ـ راندگی و تهدید سوژه، جایگاه کنشگران گفتمان هنری را تقلیل داده است؛ تا جایی که حضور ناکنشگر گفتمانی برجسته و سوژه دچار فروپاشی شده است. همچنین هنرمند با نشان دادن وضعیت فشارهای و عاطفی سوژه در نظام گفتمانی ادراکی ـ حسی از طریق تمهیدات بصری همچون تاریکی، چروکیدگی، زخمخوردگی و غیره به نظام گفتمانی شَوشی اضطراب و تشویش دست مییابد که به تبیین ناکنشگری منجر میشود.

سحر همایون‌نژاد، نرگس ذاکرجعفری، خیزران اسماعیل‌زاده،
دوره ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

از قرن بیستم به این سو و با رواج یافتن اندیشهٔ انتقادی در بررسی و نقد هنر، یکی از اصلیترین انتقادات به نظام ارزشگذاری آثار هنری، تعیین ارزش آنها بر مبنای میزان فروش و اعتبار هنرمند در بازار جهانی است. رسانههای مختلف هنری ازجمله موسیقی، سینما، نقاشی و غیره به کالایی قابلمصرف بدل شده و تحتتأثیر نظام سرمایهداری و تحولات سیاسی ـ اقتصادی کارکرد متفاوتی به خود گرفتهاند. از نخستین جلوههای پدیدهٔ کالاییشدن هنر در ایران، ظهور جنبش سقاخانه در دههٔ چهل شمسی است. تحقیق حاضر در صدد است رابطهٔ آثار تولیدشده را، ذیل جنبش سقاخانه و بازار هنر، واکاوی کند. این پژوهش با تکیه بر مفهوم صنعت فرهنگ در اندیشهٔ آدورنو در پی یافتن عواملی است که موجب شده برخی از آثار هنر سقاخانه بهجای ارزش هنری و فرهنگی، ارزش اقتصادی و مبادلهای پیدا کنند. در این راستا، آثار هنری سقاخانه براساس چهار مؤلفه از آرای آدورنو تحلیل شدهاند. طبق یافتههای تحقیق حاضر، از دستدادن «اصالت و خودآیینی»، عدم «خودانگیختگی و فردیت»، «تکرارپذیری و بازتولید»، و «مصرفکنندگی مخاطب» از جمله ویژگیهایی هستند که ارزش اقتصادی و مبادلهای برای آثار جنبش سقاخانه رقم زدهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که هنرمندان سقاخانه با از دستدادن مهمترین شاخصههای هنر اصیل، همانند محصولات صنعت فرهنگ به ابزاری برای تبلیغات بدل شدند.  این تحقیق با رویکردی کیفی و روش توصیفی ـ تحلیلی است و شیوهٔ گردآوری اطلاعات بر اساس منابع مکتوب (کتابخانهای ـ آرشیوی) انجام شده است.

سمیرا رویان، خانم ماریا عالمی،
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده

چگونگی برهم‌‌‌‌کنش کلمات و تصاویر در ساخت معنا از موضوعات مهم هنر معاصر است. در هنر معاصر (از۱۹۷۰ میلادی به بعد)، هنرمندان، با ترکیب واژه‌‌‌‌ها و تصاویر، آثار هنری پیچیده و چندلایه‌‌‌‌ای خلق می‌‌‌‌کنند؛ بدین نحو شیوه‌‌‌‌های سنتی بیان‌‌‌‌گری هنر به چالش کشیده می‌‌‌‌شود. با توجه به سابقۀ دیرینـۀ همنشینی کلمه و تصویر در هنرهای تجسمی ایران و استفاده از نوشته و خوشنویسی در نقاشی نوگرای ایران که امروزه به عنوان یکی از مشخصه‌‌‌‌های نقاشی ایرانی شناخته می‌‌‌‌شود، هدف پژوهش حاضر تبیین نقش نشانه‌‌‌‌های نوشتاری بر خوانش متن تصویری در نقاشی معاصر ایران است. از آنجا که هنر به عنوان یک نظام نشانه‌‌‌‌شناختی تولید محتوا شناخته می‌‌‌‌شود، مسئلۀ پژوهش حاضر این است که چگونه حضور واژه‌‌‌‌ها درون قاب نقاشی - که منجر به ترکیب دو نظام رمزگانیِ متمایز می‌‌‌‌شود - معنای تصاویر را تحت تأثیر قرار می‌‌‌‌دهد. بدین منظور پس از مطالعه و دسته‌‌‌‌بندی جامعۀ آماری که شامل نقاشی-نوشته‌‌‌‌های هنرمندان ایرانی در دو دهۀ ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ خورشیدی است،  آثار سه نقاش معاصر ایرانی که با رویکردهای متفاوت از نشانه‌‌‌‌های نوشتاری در نقاشی‌‌‌‌هایشان استفاده کرده‌‌‌‌اند به عنوان نمونه انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است و از روش نشانه‌‌‌‌شناسی لایه‌‌‌‌ای برای تحلیل نشانه-معناشناختی نمونه‌‌‌‌های انتخابی استفاده شده است. نتایج بررسی‌‌‌‌ها نشان می‌‌‌‌دهد که حضور نوشتۀ داخل کادر نقاشی در هنر معاصر ایران کارکردهای متنوعی دارد؛ بدین ترتیب که نشانه‌‌‌‌های نوشتاری، گاه با تکیه بر صراحت بیانی گفتار، دلالت‌‌‌‌های ضمنی تصویر را محدود و خوانش متن تصویری را تسهیل می‌‌‌‌کنند و  گاه با توسعۀ بُعد ادراکی اثر و پس زدن محدودیت‌‌‌‌های ادراک دیداریِ صِرف بر کثرت دلالت‌‌‌‌های معنایی تصویر می‌‌‌‌افزایند. البته در مواردی نیز کارکرد بیانی نوشتار به نفع کارکرد بصری کنار می‌‌‌‌رود و نشانه‌‌‌‌های کلامی به نشانه‌‌‌‌های دیداریِ هویت‌‌‌‌مآبانه بدل می‌‌‌‌شوند.            


صفحه 1 از 1     

Kimiya-ye-Honar
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 29 queries by YEKTAWEB 4714