۴ نتیجه برای شمایلنگاری
امیر نصری،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
شمایلنگاری و شمایلشناسی از جمله رویکردهای مطالعات تصویر به شمار میروند که هر چند سابقه آن به دوران رنسانس
بازمیگردد، اما به عنوان یک گرایش مدون مطالعاتی در زمینه تصویر میتوان آغاز آن را ابتدای قرن بیستم و مکتب واربورگ
دانست. اروین پانوفسکی چهره برجسته مکتب واربورگ در این زمینه است و شیوه مطالعاتی وی با عنوان شمایلنگاری و
شمایلشناسی گره خورده است. در ابتدای مقاله به بحث در باب شمایل و تاریخچه مطالعات شمایلنگارانه پرداخته میشود
و تفاوت میان مطالعات شمایلنگارانه با مطالعات شمایلشناسانه مورد بحث قرار میگیرد؛ سپس به آرای اروین پانوفسکی
در زمینه خوانش تصویر و مراتب سهگانه مورد نظر وی اشاره میشود. پانوفسکی این مراتب سهگانه را به ترتیب، «توصیف
پیشاشمایلنگارانه» ،«تحلیلِ شمایلنگارانه» و «تفسیرِ شمایلشناسانه » میداند. در ادامه مقاله هر یک از آنها به نحوی جداگانه
توضیح داده میشود و در انتها به برخی انتقادات به دیدگاه پانوفسکی اشاره خواهد شد.
ندا اخوان اقدم،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
آثار هنری به جا مانده از دوره ساسانی به دلیل وقایع سیاسی، دینی، و اقتصادی این دوره اهمیت ویژهای دارند، به همین
دلیل تفسیر این آثار به ما کمک میکنند تا هر چه بیشتر با رمز و رازهای نهفته این دوره آشنا شویم. این دوره را میتوان دوره
اوج هنری ایران پیش از اسلام دانست که در آن شاخههای هنری پیشرفت چشمگیری داشتهاند. از مهمترین این شاخهها
فلزکاری است و بخش عمدهای از آثار فلزی این دوره بشقابهای نقره با صحنههای شکارند. این مقاله در نظر دارد به تفسیر
شمایلنگارانه این دسته از ظروف فلزی ساسانی بپردازد. بدین منظور ابتدا به تعریف نماد خواهد پرداخت تا مشخص سازد
منظورمان از نماد چیست و سپس با بررسی تعدادی ظروف با نقش صحنه شکار و تعیین و تفسیر نمادهای منقوش بر آن سعی
خواهد کرد که به تفسیر شمایلنگارانه این ظروف دست یابد.
امیر نصری،
دوره ۴، شماره ۱۷ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
کتاب مقدس به عنوان مهمترین منبع شمایلنگاری مسیحی لحاظ میشود و همچنین شمایلنگاری مسیحی به نوبه خود تفسیر بصری کتاب مقدس است، از اینرو رابطه میان شمایلنگاری مسیحی و تفسیر کتاب مقدس در خور توجه است. در برخی موارد این رابطه چنان است که بازنمایی بصری به نحوی فعالانه بر نفسیر متن کتاب مقدس تأثیر دارد و صرفاً تصویرسازی منفعلانه این متن نیست. به منظور فهم بهتر ادوار مختلف شمایلنگاری مسیحی، توجه به شیوههای تفسیری کتاب مقدس شایان اهمیت است. این مقاله در وهله نخست به اختصار به معرفی دو مکتب تأثرگذار انطاکیه و اسکندریه میپردازد، سپس در صدد نشان دادن بازتاب آموزههای این مکاتب بر هنر صدر مسیحیت است که از حیث تاریخی هم عصر این مکاتب بودهاند. این بازتاب به مدد مثالهای مختلفی از شمایلنگاری آن دوران نشان داده میشود و با نمونههای ادوار بعدی در مقام مقایسه قرار میگیرد.
زهرا مهدیپور مقدم،
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
شمایل امپراتوران مغول در مجموعۀ شمایلنگاریها، به عنوان هستۀ اصلی و بخش عمدهای از هنر تصویری هند، بیشترین سهم را به خود اختصاص داده؛ درواقع علاقۀ شاهان گورکانی به شکوه و جلال نقشی تعیینکننده در سرنوشت این شمایلها داشته است، تا آنجا که نفوذ و حمایت آنان بر هنر تصویری، که اساساً یک هنر درباری بوده، موجب گردید تا هنرمندان، عظمت زندگی دربار را به شکل واقعگرایانهای به نمایش درآورند و در این تصویرگریِ شاهانه، امپراتوران را آراسته به انواع زیورآلات نشان دهند. لذا، در این پژوهش برآنیم با مطالعۀ تبار زیورآلاتشان در شمایل سلطنتی بر مبنای نظریۀ تبارشناسی میشل فوکو، به مؤلفههای شکلدهندۀ آن بپردازیم. هدف این پژوهش، شناسایی تبار و مؤلفههای اثرگذار در فرآیند شکلگیری زیورآلات سلطنتی و جایگاه آنها در بیان اقتدار و عظمت سلسلۀ گورکانی به رقبایشان، به استناد هنر تصویری بوده است، زیرا، تبارشناسی توانسته با کنار زدن وجه ثابت مفهوم زیورآلات گورکانی، از زوایۀ دید دقیقتری به آن بنگرد و فرآیند شکلگیری زیورآلات را در طول تاریخ شرح دهد. سؤال این است که شکلگیری و موجودیتیافتن زیورآلات پادشاهان مغول، از بابر تا اورنگ زیب، به روایت شمایلهای سلطنتی متأثر از چه شرایطی بوده است؟ روش پژوهش حاضر بنیادین بوده که به صورت کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی، بر مبنای رویکرد تبارشناسی فوکویی و گردآوری اطلاعات کتابخانهای انجام گرفته است. یافتههای پژوهش بیان میکنند، زیورآلاتِ پُرکاربرد، تبار واحد نداشته بلکه در گذر زمان و متأثر از عوامل تاریخی- اجتماعی تغییر کردهاند. هنرمندان نیز بدون در نظر گرفتن خاستگاه آنها که متأثر از فرهنگ هندو، ایرانی- اسلامی و اروپایی بوده، آن را جزء جدانشدنی از شمایلها دانستهاند که فراتر از جنبۀ زینتی، نمادی از شخصیت اجتماعی خاندان سلطنتی و برای بیان قدرت سلسلۀ گورکانی کاربرد داشتهاند، زیرا مغولان کبیر، به عنوان یکی از ثروتمندترین امپراتوریها، بر این باور بودند که برای بیان اعتبار سلسلۀ گورکانی باید گنجِ خود را به خود بیاویزند. لذا هنرمندان نیز به تأسی از آنان، در شمایلهای سلطنتی، منشأ قدرت را در نشاندادن هر چه باشکوهتر امپراتورانِ مغول آراسته در انواع زیورآلات دانستهاند.