[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
درباره پژوهشکده هنر::
مقالات در دست انتشار::
فهرست داوران::
::
ISSN: ۲۲۵۱-۸۶۳۰
 e-ISSN: ۲۲۵۱-۹۹۷۱
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۲ نتیجه برای امر نو

فریده آفرین،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

زیبایی از دوره کهن تاکنون تعاریف گوناگونی داشته است. مسأله این پژوهش پرسش از معیار تعریف زیبایی در دوران معاصر است. فرض بر این است که تعریف زیبایی در دوره معاصر از محدودیت‌های زیبایی ابژکتیو و سوبژکتیو رها شده است. در مرحله اول برای پاسخ به این پرسش، با روش تحلیل محتوا تلقی از زیبایی در دوره‌های مختلف از منظر متفکران مهم عرصه زیباشناسی در دو گرایش ابژکتیو و سوبژکتیو بررسی شده است. در مرحله بعد نشان داده شده که تعریف زیبایی در هنر معاصر به رویداد و امر نو گرایش یافته است. در آرای متفکران معاصر زیبایی از تعین‌های ابژکتیو و سوبژکتیو می‌رهد. برای نمونه در نظر هایدگر، زیبایی همان آشکارگی هستی و حقیقت است که رخ می‌دهد. در مورد فلسفه و زیباشناسی معاصر فرانسوی به جای زیبایی؛ نومایگی، امر هراس‌آور و غریب یا «رویداد» نشسته است. رویداد را از هم پاشاندن اقتضائات سازمان بصری فرض گرفته‌ایم که در کنش هر هنرمندی به نحوی تحقق می‌یابد و متعاقباً زیبایی نیز به طور متفاوتی تعریف می‌شود. در این راستا با نظر به اجراهای اورلان هنرمند معاصر فرانسوی نشان می‌دهیم که هنرمند معاصر تجربه امور غریبِ جهانی از هم پاشیده را از سر می‌گذارند و زیبایی فاصله‌گرفتن از جهان آشنای روزمره است.


ایمان بناکار، رامتین شهبازی،
دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

     مطابق دیدگاه ژیل دلوز، زمان در سینما دو وضعیت اصلی دارد؛ از یک سو می‌تواند تنها برای اِعمال کنشِ سوژه ظهور یابد و از سوی دیگر قادر است با رهاکردن خود از تابعیتِ کنشْ محدودیت‌های بازشناسی را کنار زند و دیدی ژرف‌تر به واقعیتِ ابژه ببخشد. دلوز با طرح مفهوم زمان-تصویر نشان می‌دهد که نیروهای بالقوۀ زمانْ اندیشه را از الگوی حسی-حرکتیِ شناخت خارج می‌کنند و آن را به وضعیتی از امر نااندیشیدنی می‌رسانند تا تصویر جدید اندیشه در صیرورت خود بازیابی شود. بر پایۀ چنین مقدماتی، مقالۀ حاضر بنا دارد مطابق نگرۀ دلوزی در تبیین نسبت زمان و تصویر، به بررسی تحقق آن در چهار اثر سینمایی از محمدرضا اصلانی بپردازد. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات لازم برای ارزیابی نمونه‌ها به شیوۀ کتابخانه‌ای حاصل خواهد آمد. در واقع پرسش اصلی پژوهش این است که با در نظرگرفتن فرضیۀ حضور غیرگاهشمارانۀ زمان در روایت‌گری این آثار، چگونه زمان-تصویرها وجوهِ متفاوتِ صورت اولیۀ تصویر را گسترش می‌دهند و امکان‌های متعدد آن را فراخوانی می‌کنند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که در آثار مذکور، زمان با عبور دادن تصویر از کارکرد ظاهری‌اش به بازتولید امرِ متفاوت دست می‌زند. به بیان دیگر، آنچه رخ می‌دهد رستاخیز تصویری است که نه تکرار امرِ این‌همان بلکه به عنوان تصویرِ امکانِ آنچه بود، در بداعتش امرِ نو را در ساختار سینما و اندیشه بازمی‌گرداند تا طبق نظر دلوز پیوندهای ما را با جهان از نو برقرار سازد.


صفحه 1 از 1     

Kimiya-ye-Honar
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 27 queries by YEKTAWEB 4714