کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۷ نتیجه برای موضوع مقاله:
سید غلامرضا اسلامی، مهنوش شاهین راد،
دوره ۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده
اهمیت هماهنگی میان صورت پدیدار و مفهوم و ساختار عمقی آن در هنرهای اسلامی انکارناپذیر است. در این زمینه به کارگیری اصول و قواعد برخاسته از این مفاهیم، هماهنگی مذکور را تضمین می نماید. «اصل افقی گرایی»، یکی از اصول و قواعد راهنمایی است که به کارگیری آن در معماری اسلامی، تمایز صورت بیانیِ این هنر را براساس شالودi معنوی اش برآورده می سازد. این اصل، نه تنها در فضا و نقوش و تزئینات معماری اسلامی نمود یافته، بلکه می توان گفت در نوع نگاه هنرمند مسلمان به پیرامون خود و شیوه تفکر او نیز ریشه دوانده است. در این مقاله، تلاش گردیده تا با استفاده از روش تحقیق «مشابه سازی»، سازوکارِ به کارگیری اصل افقی گرایی در آفرینش آثار بدیع معماری اسلامی درک شود. در این راستا، نخست با ارائه مدلی مفهومی از فرایند شکل گیری و آفرینش مصادیقی چون آثار هنری از مفاهیم پایه و درونی، جایگاه اصول و قواعد راهنمای آن تبیین گردیده است. در ادامه، اصل افقی گرایی در معماری اسلامی بازشناسی شده است. نتایج به دست آمده گویای آن است که به کارگیری اصل افقی گرایی را می توان حاصل نگاه کلینگر هنرمند دانست. هنرمند مسلمان، باتوجه به باور خویش به مبحث مهم عرفانی فلسفیِ وحدت وجود، که برخاسته از جهان بینی توحیدی است، و با نگاه انسان محور هنرمند مسیحی تفاوت دارد، درون خود را جایگاه ذات خداوندی می داند و از چنین ساحتی به پیرامون و از جمله فضای معماری می نگرد. از این منظر، نه از تضاد خبری هست و نه از مرز و جهت؛ هرچه هست همنشینی است و بی پایانی. به عبارت دیگر، همه چیز افقی است.
امیر مازیار،
دوره ۱، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۱ )
چکیده
مسئله نسبت بین هنر اسلامی و اندیشه اسلامی یکی از پرسش های محوری در فهم هنر اسلامی است و روشن می کند که وصف
اسلامی در عنوان «هنر اسلامی » بر چه دلالت دارد. تاکنون پاسخ های گوناگونی به این پرسش داده شده است. در این مقاله به
پاسخ خاص سنت گرایان به این پرسش پرداخته شده است. سنت گرایان با تعریف خاص خود از سنت و نسبتی که بین سنت و
مظاهر زندگی، از جمله هنر، در جوامع سنتی برقرار می کنند دیدگاهی خاص خود در این باره دارند. در این مقاله پس از تعریف
سنت از این دیدگاه به بیان نسبت آن با هنر پرداخته شده و بر این مبنا نسبت هنر اسلامی و اندیشه اسلامی شرح داده شده
است. در پایان نقدهایی مختصر بر این دیدگاه مطرح شده است.
ناصر ساداتی، محمود مهرمحمدی،
دوره ۴، شماره ۱۶ - ( پائیز ۱۳۹۴ )
چکیده
پیشینه اندیشه نمادین به فلسفه کانت بر میگردد، کانت برای اولین بار گزاره نمادین را در زیباییشناسی فلسفی خود ارائه کرد. مهمترین بعد فلسفه لنگر، پیوندی است که به تبعیت از کاسیرر با فلسفه کانت دارد و این پیوند چیزی نیست جز تعقیب شکل وارههای کانتی درقالب نماد که نهایتا منجر به تدوین گزاره شکل نمادین بودن اثر هنری از سوی لنگر گردید.
لنگر برخلاف دیدگاههای مرسوم بیانگری در هنر، که میکوشید هنر را صرفاً بیان احساسات بداند تأکید میکند که هنر صرف بیان احساس نیست و احساس هم صرف لذت یا الم نیست، بلکه به تعبیری حیات درونی انسان یا حقیقت ذهنی انسان است و هنر یا اثر هنری وظیفه بیان این حقیقت را دارد. وی همچون کاسیرر، با معرفی هنر به عنوان شکل نمادین سعی دارد تا نشان دهد که اثر هنری فارغ از نوع و گونه آن، میتواند نماینده احساسات باشد. ازاین رو، وی هنر را به جای اینکه بیان صرف احساس بداند، نماد احساس انسانی میخواند، نمادی که با ساختارهای احساس انسانی رابطه همریختی دارد.
در این مقاله، تلاش شده است تا ابتدا تبیینی از مفهوم نمادپردازی به عنوان کلیدیترین نکته فهم نظریه لنگر ارائه شود سپس مفهوم احساس درپرتو آرای لنگر بیان گردد و درنهایت چگونگی نماد احساس بودنِ اثر هنری مورد بحث قرار گیرد.
مریم تدین، رضا افهمی،
دوره ۴، شماره ۱۷ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش دستیابی به تأثیر دودل کردن بر روی بهبود شیوه آموزش دانش آموزان پسر مدارس تهران بوده است. طراحی این پژوهش به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و با استفاده از گروه کنترل انجام شده است. یک گروه متشکل از ۱۷۵ دانش آموزان نوجوان پسر ۱۲ - ۱۳ ساله مدارس تهران برای مطالعه انتخاب شدهاند. پس از آموزش یک بخش از درس علوم، از دانش آموزان خواسته شد تا به سؤالات مشخصی پاسخ دهند و پس از آن این نمرات به عنوان نمرات پیش آزمون مورد استفاده قرار گرفت. پس آزمون پس از اجرای رفتار درمانی پیشنهادی انجام شد. در طی ده جلسه، در شرایط کلاس و درس یکسان، صفحات سفیدی در اختیار دانش آموزان قرار میگرفت و از آنها خواسته میشد تا به صورت آزادانه به دودل کردن بپردازند. در انتهای هر جلسه سؤالات مرتبط با درس از آنها پرسیده و میزان افزایش پیشرفت دانش آموزان در درس ارزیابی میشد. گروه آزمون و کنترل هر یک شامل ۲۷ دانش آموز انتخاب شده به صورت تصادفی بودند که مشارکتکنندگان در گروه آزمون به دودل پرداخته و گروه کنترل از این کار منع شده بودند. به منظور ارزیابی تأثیر دودل، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده و مقایسه نتایج آزمونهای دو گروه نشان دهند اینست که میان نتایج گروه آزمون و کنترل از منظر یادگیری تفاوت معناداری وجود دارد.
زهرا آخوندی، رضا افهمی،
دوره ۷، شماره ۲۹ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
شانس با مفهوم گسترده خود، به عاملی مهم در پیونددهندگی علم و هنر در قرن بیستم بدل شد؛ بهطوریکه شاهد انعکاس پارادایمهای نوین علمی مبتنی بر آن، به نمایندگی هنری پوانکاره، بر هنر، بهویژه مارسل دوشان، هستیم، که خود بر افراد دیگری نظیر جان کیج، سردمدار موسیقی شانس، تأثیر گذاشته است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر تبیین تمایزات و تشابهات مفهوم شانس در آثار دوشان و کیج و تأثیرات پوانکاره بر آنها میباشد، که در این راستا از روش توصیفی و منابع کتابخانهای بهره گرفته است. یافتهها نشانگر یکسانی دیدگاه کیج و دوشان به مفاهیم زیباییشناسی بیتفاوتی، طبیعت موقّتی و قراردادی، اهمیّتبخشی به فضاهای ادراکی و عدم وجود بینهایت واقعی میباشد که حاصل تأثیر اندیشههای پوانکاره بر روی هر دوی آنها بوده و به «شانس سیستماتیک» یا «شانس مطلق» تعبیر میشود. وجوه افتراقشان نیز در ریشههای علمی دوشان (اندیشههای پوانکاره) و عرفانی کیج (ذن بودیسم) نهفتهاست. ازاینرو، تأثیر اندیشههای پوانکاره بر کیج به دو دوره پیش از مرگ دوشان (تئوری آشوب، توپولوژی، هندسه غیراقلیدسی و فضاهای اِن-بُعدی) و پس از آن (تحتالشعاع قرارگرفتن اندیشه پوانکاره با ذن، پراجنا و ساتوری) قابل تقسیم است، که در نهایت به حلشدگی اندیشه پوانکاره در ذن منتهی میگردد.
حافظ عبدالکریمی کومله، حسین ذبیحی، خسرو دانشجو،
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( پائیز ۱۴۰۲ )
چکیده
وظیفۀ پدیدار کردن مکان، بهطورخاص، بر عهدۀ معماری است. در گسترۀ معماری معنای خاصی از مکان مستتر است و تنها یک «جا» نظیر دیگرجای، برای ساختن، قابلاعتنا نیست؛ بنابراین شناختی واقعیتر و بهتر از مکان برای فهم اثر معماری نیاز است. شناختی که مکان را کلیتی درهمتنیده با انسان میبیند و بهموجب آن قلمرو اندیشه و احساس با هم یکی میشود و دوگانهانگاری عین و ذهن (سوژه - ابژه) خاتمه مییابد. هایدگر شاخصترین فیلسوفی است که روش وی در تفکر، پدیدارشناسی هرمنوتیکی است؛ به همین دلیل در این پژوهش به سراغ او رفتیم. هدف این نوشتار، تفسیری از پدیدارشناسی هرمنوتیکی مکان است که بتواند در فرایند طراحی، قابلتأمل، تدقیق و بررسی باشد. روش تحقیق آن، با استفاده از مطالعات کتابخانهای، به دنبال رسیدن به مبانی و گامهای عملیاتی و ایجاد نظمی منطقی در مطالب پراکنده و نامنسجم پیشین است و بهلحاظ ماهیت از گونۀ تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و بهلحاظ هدف پژوهش، تفسیری (بررسی ادبیات تطبیقی فلسفه و معماری) است. روش گردآوری دادهها مبتنی بر اسناد مکتوب کتابخانهای است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که پدیدارشناسی هرمنوتیکی قابلیت بهکارگیری در فرایند طراحی معماری را دارد و میتوان بر اساس چرخۀ پدیدارشناسی هرمنوتیکی مکان، مبتنی بر تفکر هایدگری، مدلی را برای طراحی معماری به روش پدیدارشناسانه، برای فهم اثر معماری، ارائه داد.
سمیرا رویان، خانم ماریا عالمی،
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
چگونگی برهمکنش کلمات و تصاویر در ساخت معنا از موضوعات مهم هنر معاصر است. در هنر معاصر (از۱۹۷۰ میلادی به بعد)، هنرمندان، با ترکیب واژهها و تصاویر، آثار هنری پیچیده و چندلایهای خلق میکنند؛ بدین نحو شیوههای سنتی بیانگری هنر به چالش کشیده میشود. با توجه به سابقۀ دیرینـۀ همنشینی کلمه و تصویر در هنرهای تجسمی ایران و استفاده از نوشته و خوشنویسی در نقاشی نوگرای ایران که امروزه به عنوان یکی از مشخصههای نقاشی ایرانی شناخته میشود، هدف پژوهش حاضر تبیین نقش نشانههای نوشتاری بر خوانش متن تصویری در نقاشی معاصر ایران است. از آنجا که هنر به عنوان یک نظام نشانهشناختی تولید محتوا شناخته میشود، مسئلۀ پژوهش حاضر این است که چگونه حضور واژهها درون قاب نقاشی - که منجر به ترکیب دو نظام رمزگانیِ متمایز میشود - معنای تصاویر را تحت تأثیر قرار میدهد. بدین منظور پس از مطالعه و دستهبندی جامعۀ آماری که شامل نقاشی-نوشتههای هنرمندان ایرانی در دو دهۀ ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ خورشیدی است، آثار سه نقاش معاصر ایرانی که با رویکردهای متفاوت از نشانههای نوشتاری در نقاشیهایشان استفاده کردهاند به عنوان نمونه انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است و از روش نشانهشناسی لایهای برای تحلیل نشانه-معناشناختی نمونههای انتخابی استفاده شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که حضور نوشتۀ داخل کادر نقاشی در هنر معاصر ایران کارکردهای متنوعی دارد؛ بدین ترتیب که نشانههای نوشتاری، گاه با تکیه بر صراحت بیانی گفتار، دلالتهای ضمنی تصویر را محدود و خوانش متن تصویری را تسهیل میکنند و گاه با توسعۀ بُعد ادراکی اثر و پس زدن محدودیتهای ادراک دیداریِ صِرف بر کثرت دلالتهای معنایی تصویر میافزایند. البته در مواردی نیز کارکرد بیانی نوشتار به نفع کارکرد بصری کنار میرود و نشانههای کلامی به نشانههای دیداریِ هویتمآبانه بدل میشوند.