این پژوهش را میتوان از جمله تحقیقاتی برشُمارد که میکوشد مفاهیم ظریف و استوارِ فلسفی را در قلمرو هنر به گونهای مستدل بِکاود. لذا در این مقاله، مفهوم «امتداد» بهعنوان یکی از مفاهیم تأملبرانگیزِ فلسفی، با تأویل از تعبیر خاص ابن سینا در باب امتداد، در خصوص موسیقی مورد واکاوی قرار گرفته، تا بدین پرسشِ بنیادین، پاسخ داده شود که آیا با مدنظر قرار دادن آن که موسیقی برخلاف دیگر هنرها از موادّ خامِ تعینی برای ایجاد فرم استفاده ننموده و صرفاً با اصوات در پیوند بوده و با شنیدن ادراک میگردد، میتوان برای آن امتدادی قائل بود؟ و اگر چنین است، این امتداد به چه مؤلفهها و شاخصهایی وابسته بوده و چگونه خود را در موسیقی میتواند متحقّق سازد؟ در این راستا، این پژوهش با بکارگیری شیوه مُدلسازی ذهنی و استفاده از روش تحقیق کیفی و بهطور اخص، بررسیهای تحلیلی از نوع تحلیل ساختارشناسانه و واسازی ساختاری به واکاوی مسأله مطروحه پرداخته است. بر این بنیان، نتایج این تحقیق بر آن اذعان دارد که در موسیقی به رغم فقدان صورت جسمیه قابلتعین، بر بنیان ادراکی شنیداری، طیفی از صورتهای بالقوه امتداد، از مُدلی خطی ـ تک بُعدی (امتداد افقی اصواتِ تکصدایی) تا مُدلی خطی از دوبُعدی (امتداد افقی اصواتِ چندصدایی)، و تا مُدلی حلزونیـ چندبُعدی (امتداد توأمان افقی و عمودی اصواتِ چندصدایی) قابلتحقّق است.