[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
درباره پژوهشکده هنر::
مقالات در دست انتشار::
فهرست داوران::
::
ISSN: ۲۲۵۱-۸۶۳۰
 e-ISSN: ۲۲۵۱-۹۹۷۱
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۲ نتیجه برای خاکسار

علی خاکسار،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( پائیز ۱۴۰۰ )
چکیده

این پژوهش را میتوان از جمله تحقیقاتی برشُمارد که میکوشد مفاهیم ظریف و استوارِ فلسفی را در قلمرو هنر به گونهای مستدل بِکاود. لذا در این مقاله، مفهوم «امتداد» بهعنوان یکی از مفاهیم تأملبرانگیزِ فلسفی، با تأویل از تعبیر خاص ابن سینا در باب امتداد، در خصوص موسیقی مورد واکاوی قرار گرفته، تا بدین پرسشِ بنیادین، پاسخ داده شود که آیا با مدنظر قرار دادن آن که موسیقی برخلاف دیگر هنرها از موادّ خامِ تعینی برای ایجاد فرم استفاده ننموده و صرفاً با اصوات در پیوند بوده و با شنیدن ادراک میگردد، میتوان برای آن امتدادی قائل بود؟ و اگر چنین است، این امتداد به چه مؤلفهها و شاخصهایی وابسته بوده و چگونه خود را در موسیقی میتواند متحقّق سازد؟ در این راستا، این پژوهش‌‌‌‌‌‌ با بکارگیری شیوه مُدلسازی ذهنی و استفاده از روش تحقیق کیفی و بهطور اخص، بررسیهای تحلیلی از نوع تحلیل ساختارشناسانه و واسازی ساختاری به واکاوی مسأله مطروحه پرداخته است. بر این بنیان، نتایج این تحقیق بر آن اذعان دارد که در موسیقی به رغم فقدان صورت جسمیه قابلتعین، بر بنیان ادراکی شنیداری، طیفی از صورتهای بالقوه امتداد، از مُدلی خطی ـ تک بُعدی (امتداد افقی اصواتِ تکصدایی) تا مُدلی خطی از دوبُعدی (امتداد افقی اصواتِ چندصدایی)، و تا مُدلی حلزونیـ چندبُعدی (امتداد توأمان افقی و عمودی اصواتِ چندصدایی) قابلتحقّق است.

علی خاکسار، طاها صنیع‌زاده،
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده

چگونگی ارتباط و برهم‌کنش میان هنر اسلامی با عرفان و تصوّف، یکی از مسائل مناقشه‌‌‌‌‌‌انگیز میان پژوهشگران، در سال‌‌‌‌‌‌های اخیر، بوده است. از یک سو سنّت‌‌‌‌‌‌گرایان، در پسِ صور و اقسام گوناگون هنر اسلامی، معانی عرفانی و ذات‌‌‌‌‌‌گرایانه یافته و این ارتباط را جوهری و متافیزیک دانسته‌‌‌‌‌‌اند؛ از سویی دیگر، پژوهشگرانِ منتقد، با مردود شمردن این دیدگاه به‌  دلیل فقدان توجه به واقعیات تاریخی، بعضاً به‌کلی منکر هرگونه ارتباط میان هنر اسلامی با عرفان شده‌‌‌‌‌‌اند. از این رو، با توجه به ضرورت رویکرد تاریخی و اجتماعی به مسئله و نیز وجود دلایل متعدد از ارتباط هنر اسلامی و هنرمندان آن با تصوّف، هر دو دیدگاه نیازمند بازنگری است. در این راستا، هدف این پژوهش ارائۀ رویکردی مستدل بر مبنای واقعیات در تبیین رابطۀ هنر اسلامی با عرفان و طرح نگرشی جدید در این حوزه است. بنابراین، پرسش و مسئلۀ بنیادین پژوهش حاضر آن است که با مبنا قراردادن هنرمند، به‌عنوان مؤلفه‌‌‌‌‌‌ای محسوس و عامل اصلی آفرینش هنری، چه دلایل و انگیزه‌‌‌‌‌‌هایی سبب گرویدن هنرمندان ایرانی به تصوّف و خلق آثار مرتبط با عرفان شده است. بدین منظور، در این پژوهش، با رویکردی تاریخی، بر بنیان تحقیقی کیفی و با بهره‌‌‌‌‌‌مندی از روش‌های پژوهشی توصیفی-تحلیلی، مسئلۀ تحقیق واکاوی و داده‌‌‌‌‌‌های به‌‌‌‌‌‌دست‌‌‌‌‌‌آمده به شیوۀ استقرایی تحلیل شده است. بر این اساس، نتایج پژوهش بر آن اذعان دارد که تمایل برخی هنرمندان ایرانی به عرفان و تصوّف در دوگانۀ میان شریعت و طریقت، امری مسلّم بوده است و اشتراک ذاتی هنر و عرفان، ممنوعیت‌‌‌‌‌‌های شرعی علما بر برخی اقسام هنر، هنرپروری اهل تصوّف، الگوبرداری از آموزه‌‌‌‌‌‌های عرفانی در خلق آثار هنری، تأثیر حاکمان و ثروتمندان متصوّف بر خلق آثار هنری با مضامین عرفانی و نقش ناملایمات سیاسی و اجتماعی در تمایل مردمان به اهل طریقت، شش انگیزۀ اساسی هنرمندان ایرانی در تمایل به عقاید عرفانی و صوفیانه است.
 


صفحه 1 از 1     

Kimiya-ye-Honar
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 27 queries by YEKTAWEB 4714