کیمیای هنر- رویدادها
گزارش نشست تخصصی «انسان در هنر و اندیشه هند»

حذف تصاویر و رنگ‌ها

نشست تخصصی «انسان در هنر و اندیشه هند» روز چهارشنبه 29 بهمن در فرهنگستان هنر برگزار شد.


به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، در این نشست که به همت گروه هنر شرق پژوهشکده هنر و معاونت پژوهشی فرهنگستان هنر برگزار شد؛ نصر الله تسلیمی،  حسین سلطان زاده، بهنام کامرانی و حمیدرضا قلیچ خانی  به بررسی جایگاه انسان در هنر واندیشه شبه قاره هند پرداختند.

AWT IMAGE

درابتدای این نشست، نسرین دستان رییس گروه هنر شرق پژوهشکده هنر در توضیحاتی به تشریح فعالیت های این گروه پرداخت. پس از آن دکتر ناهیدعبدی معاون پژوهشی پژوهشکده هنر با ارائه گزارشی از روند برگزاری این نشست ها آغازگر جلسه بود.

نصرالله تسلیمی، دکترای پژوهش هنرو استاد دانشگاه تهران به «جایگاه انسان در فرهنگ هندی» با سه جایگاه نژادی، طبقات اجتماعی و دین و اسطوره پرداخت. وی از مونداها، دراویدی‌ها و آریایی‌ها به عنوان سه نژاد موجود در هند نام برد.

همچنین طبقات اجتماعی هند را به طبقات کاهنین یا برهمن ها، جنگ آوران یا کشاتریاها، کشاورزان و دهقانان یا وایشیاها، بردگان و خدمت‌گزاران یا شودراها و نجس ها و غیر قابل لمس‌ها تقسیم بندی کرد.

AWT IMAGE

وی از لحاظ نظام دینی نیز هندی‌ها را به سه نظام توتمی و روح پرستی مونداها، نظام مادرسالارانه دراویدی‌ها و نظام سلسله مراتب خدایان ودایی یا سه گانه مقدس هندو تقسیم کرد.

 

در ادامه نشست حسین سلطان زاده، استاد دانشگاه به بررسی نقش جایگاه اجتماعی افراد و اعتقادات در چگونگی شکل گیری مزارها پرداخت.

این استاد دانشگاه در شروع صحبت به سرو کار داشتن همه ما با فضاهای معماری اشاره کرد و افزود: معماری یکی از رشته‌های هنری است که بسیاری از اندیشه‌ها و افکار و هنرهای دیگر در آن بازتاب پیدا می‌کند. اگر در یک طبقه بندی ساده فضاهای معماری را به فضاهای آیینی، سکونتگاهی و خدماتی تقسیم‌بندی کنیم، می‌توان گفت دربین فضاهای آیینی، نیایشگاه‌ها را می‌توانیم آرمانی‌ترین فضاهایی بشمار بیاوریم که به شدت تحت تأثیر اندیشه‌های گوناگون در تاریخ  قرار گرفته است. ما فرهنگ‌هایی را داریم که جسد متوفی را می‌سوزاندند و خاکستر آن را به آب دربا می‌ریختند یا در هوا پراکنده می‌کردند و یا در ظرفی قرار می‌دادند و به این ترتیب هیچ آرامگاهی نمی‌بینیم و برعکس آن با فرهنگ‌هایی مانند مصر و مایا مواجهیم که عالی‌ترین آثارشان به آرامگاه شان اختصاص دارد؛ بنابراین در مورد آرامگاه‌ها با یک دنیای بسیار خاص در تاریخ کهن مواجه هستیم.‌ عواملی‌ که در شکل‌گیری مزارها تأثیر داشتند اعتقادات و باورها و سنت‌ها بودند.

AWT IMAGE

این پژوهشگر، سپس به جایگاه اجتماعی افراد اشاره کرد و ادامه داد: گاهی به نظر می‌رسد که در تحلیل‌ها به این نکته کمتر توجه کرده ایم. همه ما ایرانی‌ها این ادعا را داریم که تاج محل بر اساس فرهنگ معماری ایرانی ساخته شده و این سوال کمتر مطرح می‌شود که اگر تاج محل براساس معماری ایرانی طراحی و ساخته شده پس به چه دلیل خود ما ایرانی‌ها نتوانستیم این را داشته باشیم؟ حتی یک مدل هم مانند تاج محل در بین بناهای ما وجود ندارد. از بین این بناهای موجود که مجموعه‌هایی را داریم که از بین رفته‌اند و قضاوت در مورد آن‌ها کمی پیچیده است زیرا اسنادی هم که داریم، اندک هستند. اما من می‌توانم ادعا کنم که تاج محل را نه تنها با ایران بلکه با تمام مزارهای جهان اسلام بتوان مقایسه کرد و می شود ادعا کرد آرمانی ترین و نمادین ترین آرامگاه در جهان اسلام است و کم و بیش می‌دانیم که به جز سه مجموعه مقدس در مکه مکرمه، مدینه و در بیت المقدس که از نظر دینی برای ما مقدس هستند تاج محل مشهورترین بنای جهان اسلام به شمار آورد با وجود بناهایی که بعد از آن با تقلید از تاج محل ساخته شد مانند آرامگاه علی دورانی پسر شاه جهان هیچ کدام شهرت پیدا نکردند.

 

وی ادامه داد: یک اثر هنری ویژگی‌های درونی باید داشته باشد تا شهرت پیدا کند. به عنوان مثال در مورد شاهنامه فردوسی در قرن 4 و 5 کسی فکر نمی‌کرد که فردی در سکونتگاه خود مجموعه‌ای را به نظم در بیاورد که در حال حاضر نمی‌توان مانند آن را پیدا کرد. نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم، مصلای تهران در قرن 21 است که هزاران معمار برجسته با امکانات این قرن، توجه جهانیان را به خود جلب نکرده و یا ساختمان مجلس که مفهوم آن ربطی به اسلام، ایران و مجلس ندارد. وقتی اثری 400 سال پیش در هند خلق می‌شود و میلیاردها دلار همین امروز از آن بهره می‌برند و نفع فرهنگی عظیمی برای آن کشور است که این‌ها حاصل یک طراحی ساده نیست. ما بخشی از آثار معماری را داریم که معادل بخشی از آثار ادبی هستند مانند حافظ اما چون با این دیدگاه نگاه نکردیم ممکن است فکر کنیم بخاطر مسئله توریسم شهرت پیدا کرده اما همان 400 سال پیش هم تاج محل شهرت منطقه‌ای خودش را پیدا کرده بود و نمونه‌ای مانند آن را در ایران نداریم .

 

این استاد دانشگاه از دوران صفوی به عنوان دوران اوج معماری نام برد وادامه داد: در یک زمینه‌هایی اوج داشتیم ولی در یک زمینه‌هایی هم از لحاظ تاریخی و اجتماعی کم توجه شده بعضی اوقات نفوذ فرهنگ غرب به هنرهای ایرانی. که در دوره صفوی بازتاب آن را در نگارگری می‌بینیم. اگر معماری دوره صفوی را با هند مقایسه کنیم، بدون اغراق می‌توان گفت ما ضعف شدیدی در حوزه معماری داریم.

وقتی به تاریخ مساجد جامع در سراسر جهان نگاه می کنیم هیچ گاه سرویس‌های بهداشتی متصل به مسجد نبوده است. در اصفهان نخستین بار در مسجد امام سرویس‌های بهداشتی متصل به مسجد ساخته می‌شود و در آنجا طراح موضوع را خوب حل می‌کند فاصله سرویس‌ها تا صحن تا حدی هست که اگر پای کسی هم رطوبتی داشته باشد، خشک شود اما این حرمت شکنی عظیم در ایران صورت می‌گیرد و الگویی برای مساجد دیگر می‌شود ولی در هند در معابر به توریست‌ها اجازه نمی‌دهند با کفش وارد معابد بشوند و احترام قائل اند و این موضوع به سنت‌های پیشین برمی‌گردد.

 

سلطان‌زاده چند عامل را علت این دانست که در ایران آرامگاه شاخصی بعد از دوره صفوی نداشته باشیم و افزود: از دوره صفوی به بعد آرامگاه بزرگان دینی و زیارتگاه‌ها توسعه پیدا کردند اما اعتقادی که در آن دوره شکل می‌گیرد که اگر کسی در کنار مزار بزرگ دینی دفن بشود ثواب دارد خود به خود باعث می‌شود سنت آرامگاه سازی که از دوره ایلخانی به صورت شکوهمند در ایران آغاز شده و در دوره تیموری به اوج می‌رسد. اما نکته‌ای که باعث می‌شود در هند آرامگاه سازی در ادامه سنت تیموری توسعه پیدا کند که تاج‌محل از نمونه‌های آن است که یکی از دلایل شهرتش جایگاه زنان در هند است که با جایگاه زنان در ایران در آن دوره باهم تفاوت داردیا در بین ایلات و عشایر زنان جایگاه بالاتری نسب به زنان شهری داشتند.

اما در هند زنان دربار جایگاه بسیار ویژه‌ای داشتند و سنن تیموری از ایران رخت برمی‌بندد و در هند این سنت‌های فرهنگی و معماری توسعه می‌بیابد زنان دربار هند با صفات خاص خود ارزش والاتری نسبت به زنان دیگر پیدا می‌کردند و در امور بسیار دخالت می‌کردند. در مراسم‌های دربار زنان حضور پررنگی داشتند که در ایران به این گونه نبوده است.

 

در ادامه این نشست بهنام کامرانی،عضو هیئت علمی دانشگاه هنر با نگاهی به نقش انسان در هنر معاصر هند و پاکستان و آن جنبه‌ای از هنر معاصر که به شکلی در تاریخ هنری ما حضور دارد به ایراد سخن پرداخت: چیزی که من می‌خواهم به آن اشاره کنم رابطه‌ای بین انسان اثیری و انسانی است که در نقاشی‌های هند و پاکستان وجود دارد و فاصله‌ای که بعدا در هنر معاصر از آن گرفته می‌شود. در واقع می‌توان گفت این مسئله‌ بین ناتورئالیسم زمینی و رئالیسم زمینی و مسئله غیر قابل لمس بودن وجوه خدای‌گونه در انسان و خدایان امروز چیزی بوده که در تاریخ گذشته حتی در تاریخ باستانی وجود دارد یعنی شما مجسمه‌های باستانی هند را که ببینید تلفیقی از این دو ماجرا را در آنها سراغ می‌گیرید.

AWT IMAGE

وی ادامه داد: در واقع در هند ما به اصطلاح جنبه رئالیستی که معمولاً توسط سفرای هندی که با چاپار آورده شده و جنبه‌های مینیاتور را همزمان می‌بینیم. این تفاوت مینیاتور هند در دوران مغول و مینیاتور ایرانی است یعنی جنبه‌های رئالیسمی ایرانی پر رنگ‌تر است. حتی آن فرشته‌هایی که در دوران قاجار و در نقاشی‌ها و سر در منازل از آنها می‌بینیم قبل‌تر در هنر هند مشاهده می‌شود که میمیک‌هایش ظاهر می‌شود.

 

کامرانی مطالعه هنر مدرن و معاصر هند را پیچیده‌ دانست و ادامه داد: رفت و آمدی بین ناتورالیستی و جنبه‌های اسطوره‌ای و آرکائیک وجود دارد، رفت ‌و آمدی بین ویژگی‌های مدرن غربی و جنبه‌های منطقه‌ای، رفت‌ و آمدی بین بازگشت به سنت‌ها و احتیاج آنها و پذیرش لهجه‌های غربی برای بازگشایی و یک نوع تحول در هنر ایستایی سنتی. بنابراین از این جنبه هنر هند همواره گویا بوده و بالطبع آن هنر پاکستان.

 

این پژوهشگر اولین نقاشی را که می‌توان جنبه‌های رئالیسم غربی را خیلی مشخص در کارهایش دید،«راجا رابین بارما»دانست و افزود: بارما اگر چه به نوعی وابسته به جنبه‌های آداب و رسوم است ولی جنبه‌های رئالیستی و منظره پردازی را می‌توانید ببنید و «آمیتا شرگی» از هنرمندانیست که اولین جنبه‌های پست امپرسیونیستی در کارهایش دیده می‌شود. این نقاش زن بوده و برای اولین بار شما جنبه‌های روزمره را در آن می‌بینید و زندگی زنان در آن مورد توجه قرار می‌گیرد. در این آثار ارتباط بین کودک و مادر همینطور کار زنان را می‌توان دید. شاید ما کمتر حتی در تاریخ مدرن‌مان به خصوص در دوران کمال‌الملک شاهد چنین نقاشی‌های منفرد و تکامل یافته‌ای باشیم.

وی یکی دیگر از جنبه های مهم هنر در هند را جذب مدرنیسم دانست که از جنبه‌های مدرنیسم بخصوص کوبیسم، اکسپرسیونیسم و امپرسیونیسم استفاده می‌شود.

این پژوهشگر ادامه داد: «رابینا ردی» جزو هنرمندانی است که مجسمه‌های غول‌آسایی می‌سازد که هم جنبه‌های اساطیری و مجسمه‌های معابد هندو در آنها خیلی پررنگ هست و هم ارائه‌های تازه‌ای از این نوع رفتار را شما می‌بینید و تقریباً نود و نه درصد از کارهایش پرتره‌های زن‌هایی است که در ابعاد غول آسا و بزرگ اجرا می‌شود و به تازگی در مکان‌های متفاوتی قرار می‌گیرد.

«آتل جودیا» هنرمندی است که معمولاً با نوعی اقتباس کار می‌کند شاید مشهورترین کارهایش، حالت دوگانه‌ای باشد که خلاصه‌ای از موضوع سخنرانی امروز من است. در واقع روی کرکره‌های مغازه‌های هند خدایان هندو را کار کرده و با رنگ‌های خیلی غنی و طبیعت کاملاً اساطیری که در زیرش جنبه کاملاً روزمره و البته سیاه از جنبه‌های اجتماعی فقر در هند کار می‌کند و همانطور که می‌دانید تعداد زیادی انسان محروم در هند وجود دارد که در اعتقادات هندو جزیی از این اعتقادات به حساب می‌آید یعنی یک فرد فقیر هندو شاید خیلی احساس نیاز نمی‌کند که پولدار شود.

بهنام کامرانی با نمایش اثر دیگری ادامه داد: در این اثر تاگور شخصیت افسانه‌ای هند را با انیشتین نشان می‌دهد. البته نمی‌دانم که این قضیه اتفاق افتاده یا نه چون حالت احضارکردن آن شخصیت را داشت. ولی می‌دانید که تاگور زیاد سفر می‌کرده و دو سفر آن به ایران بوده و علی‌رغم کهولت سن حتی در سن بالا به ایران سفر می‌کند و از مقبره حافظ و دیگر شاعران نیز دیدن کرده است. در این اثر شما اقتباس‌هایی از تکه‌هایی از آثار هنری را می‌بینید که مربوط به شخصیت‌های مختلفی حتی از همان شخصیت‌های معاصر هم که قبلاً معرفی‌اش کرده بود.

 

وی در ادامه از «ریاض کامو» نام برد که از هنرمندانی است که در ایران گالری طراحان آزاد چند سال پیش نمایشگاه گذاشت و ادامه داد: کامو خیلی به مسائل انسانی اهمیت می‌دهد که البته در مجسمه‌هایش جنبه‌های اسطوره‌ای‌اش پررنگ‌تر می‌شود اما همانطور که در این اثر می‌بینید که از هنر گذشته هند با چیدمان‌ها و مجسمه‌های چوبی جذابش حالت‌های اقتباسی دارد اما چیزی جالب در کامو این است که آثاری دارد که با گواش اجرا شده آثار بزرگ نقاشی است که اینها را بی‌اینکه فیلمساز معروف پناهی را بشناسد از صحنه‌های فیلم‌های پناهی اقتباس کرده است.

کامرانی در انتها به «جودیش کالات» به عنوان هنرمند دیگری اشاره کرد که معمولاً از انسان‌ها و شخصیت‌های روزمره به ویژه اقشار محروم را در نقاشی‌هایش انتخاب می‌کند و با ساخت کلاژوار و خیلی ثابتی که در نقاشی‌هایش دارد امروزه جزء مطرح‌ترین نقاش‌های معاصر جهانی به حساب می‌آید و آمیزه‌ای از دستاوردهایی از هنر چین و هنر رئالیستی معاصر و همینطور مسائل منطقه‌ای که خیلی با آن درگیر است در کارهایش دیده می‌شود.

حمیدرضا قلیچ خانی آخرین سخنران این مراسم بود که به بررسی متون تاریخی هند درباره خوشنویسی ایرانی پرداخت و افزود: زبان فارسی هفتصد سال در هندوستان زبان دیوانی و رسمی بوده است. این اتفاق برای هیچ یکی از کشورهای همسایه ایران نیافتاده است و بدین جهت آثار زبان فارسی و تاثیر آن در آنجا بسیار بسیار قابل توجه بوده است. مثلا اگر استانبول و از این دست شهرها بروید به ندرت کتیبه فارسی بر دیوارها قابل رویت است، تعصبات عثمانی‌ها باعث شده این آثار آنجا باقی نمانند یا اصلا انجام نشود. در حالی که وقتی به مسجد جامع دهلی می‌روید کتیبه اصلی به زبان فارسی و خط «روح الله احمد» است. این ویژگی از آنجا اهمیت دارد که ما در مساجد خودمان هم کتیبه اصلی به زبان فارسی باشد، نداریم. همان دیدگاهی که ما نسبت به زبان عربی داریم، آنها نسبت به زبان فارسی دارند. همان دوره ای که ما از ماه‌های قمری استفاده می‌کردیم در زمان گورکانی بر سکه‌های آنها ماه‌های فارسی به زبان فارسی ضرب می‌شد و در آن دوران فرهنگ ایران و زبان هنرش را بسیار شیک می‌پنداشتند و این روش تا زمان ورود انگلیسی‌ها و لطمه زدن به زبان فارسی ادامه داشت. اگر چه امروزه هم با وجود جدا شدن پاکستان از آن و افتادن فاصله مرزی بین ایران و هند، باز هم پیوستگی خاصی وجود دارد که با کشور‌های دیگر نداشته‌ایم.

 AWT IMAGE

وی سپس به تاثیر خوشنویسی ایران در آثار هندی پرداخت وادامه داد: در کتاب «صحیفه خوشنویسان» چند صد خوشنویس را بررسی کرده. نکته مهم این است که در ثبت تاریخ خوشنویسی هند دو تاریخ هنر مجزای ایران و هند وجود ندارد. یک تاریخ هنر وجود دارد که از حضرت آدم شروع شده و به دوران معاصر ختم می‌شود. یعنی ما نمی‌توانیم بر اساس تاریخ هنر آنها خوشنویسان هندی مثل «محمدحسین کشمیری» و یا خوشنویسان هندو را از ایرانی‌ها تفکیک کنیم. صرفا به کاتبان هندو اجازه کتابت قرآن داده نمی‌شده و حتی در تفاسیر و...هم نقش داشته‌اند. از متون فارسی در هند که به کاتبان و خوشنویسان ایرانی اشاره شده برخی کتاب‌های مستقل اند مثل «حیات خوشنویسان» از محمد حسین علوی یا «تذکره خوشنویسان» و همین طور کتاب «سیر المنازل» که مولف در دهلی گشته و بناهایی را که دیده کتیبه‌هایش را گزارش کرده است.

 

این پژوهشگر ادامه داد: بخش بعد متونی هستند که بخشی از کتاب می‌شوند مثلا کتاب «آیین اکبری» در یک بخش به خوشنویسان اشاره شده است. همچنین در کتاب «مرات الادم» بخشی مفصلی در این باره دارد و همین طور رسالات متعدد دیگر که به خوشنویسی پرداخته شده است.


وی در ادامه به اهمیت هنرمندان ایرانی در بافت هند اشاره کرد و ادامه داد: تفاوتی در نامگذاری خطوط در ایران و هند هست که مثلا ثلث‌نویس را طغرانویس می‌نامند. یا خط شکسته ای که آنها می‌گویند خط تعلیق ماست و خط نستعلیق ما را شفیعه می‌نامند.

 

 قلیچ خانی در انتها اضافه کرد: در هند بسیار چیز‌های عجیبی می‌توان دید که یکی از آنها همین کاربرد زبان فارسی است که در قلعه «کهنا‌قیلا»ی دهلی در یکی از محراب‌ها ما این را می‌بینیم: تا جهان آباد باشد این مقام آباد باد و این نشان از آن است که زبان و شعر فارسی و ادبیات تا محراب آنها نیز پیش رفته است.

AWT IMAGE

در پایان این نشست، اساتید سخنران طی جلسه پرسش و پاسخی به سوالات علاقه مندان پاسخ دادند.

نشست تخصصی «انسان در هنر و اندیشه هند» به همت پژوهشکده هنر و معاونت پژوهشی فرهنگستان هنر به دبیری منیژه کنگرانی برگزار شد.

 

نشانی مطلب در وبگاه کیمیای هنر:
http://kimiahonar.ir/find-1.68.73.fa.html
برگشت به اصل مطلب