پژوهشکده هنر در نشست «فلسفه هنر ابن سینا» بررسی کرد:
ابعاد گوناگون «فلسفه هنر ابن سینا» و گستره تأثیر آن از گذشته تا امروز
در نشست تخصصی تحلیلی بر فلسفه هنر ابنسینا که عصر روز دوشنبه 25 آبانماه توسط پژوهشکده هنر و با حضور صاحبنظران، کارشناسان و دانشجویان و عموم علاقهمندان در فرهنگستان هنر برگزار شد هادی ربیعی، سیدمحمود یوسف ثانی، امیر مازیار و محمدرضا ابوالقاسمی دامنه تأثیر و نفوذ آراء فلسفی ابنسینا را در حوزه زیباییشناسی بررسی و تحلیل کردند.
سخنران نخست این نشست دکتر هادی ربیعی (مدرس و صاحبنظر هنری و رئیس کتابخانه فرهنگستان هنر) بود که مباحث خود را بر محور «اهمیت تخیل از دیدگاه ابن سینا» و «سامان یافتن آراء زیبایی شناسی وی بر مبنای نظریه خیال و قوه متخیله» ایراد کرد. وی سخن را با دو مقدمه و چهار ویژگی که این سینا برای قوه متخیله ذکر میکند آغاز کرد و در ادامه، خاستگاههای «خیال» را در این نظریه فلسفی تشریح نمود. وی با بیان اینکه دیدگاه ابن سینا در باب تخیل در نسبت با نظام فکری و در چارچوب نظام منطقی و فلسفی او تعریف میشود و در این منظومه، بحث «تخیل» فراتر از رهیافتهای منطقی و فلسفی راه به گستره نظریات هنر و زیباییشناسی میبرد» نتیجه گرفت که: «مباحث ابنسینا در باب تخیل حتی امروز هم به دلیل وسعت و فراگیر بودن خود قابل طرح است و از جمله «اومبرتو اکو» در زیباییشناسی قرون وسطی به ابنسینا و نظریه خیال او اشاره کرده و یا «دیورابلاک» در دانشنامه فلسفه راتلج 3 مبحث عمده را به مثابه الهیات زیباییشناسی نزد فیلسوفان مسلمان برشمرده: زیباییشناسی، شعر و خطا و تخیل. بنابراین تخیل از این جهات بسیار اهمیت دارد و کلید زیباییشناسی ابن سینا هم همین «تخیل» است.
وی دومین وجه اهمیت مبحث تخیل نزد ابنسینا را قابلیت آن در جهت تبیین زیباییشناسی اسلامی و جایگاهی برای تفسیر الهام هنری و امور غیبی و معنوی و به عنوان بدیل و رقیبی برای نظریه «خیال منفصل» دانست و با تشریح ماهیت «تخیل» با همه مشتقات و متفرعاتش از «خیال، تخییل و متخیله» در دو حوزه: شعر و مباحث علمالنفس به تمایز قوه خیال و متخیله در نظر ابنسینا پرداخت و این تمایز را از وجوه اصلی در حکمت سینوی عنوان کرد.
این کارشناس و پژوهشگر هنری در ادامه به ماهیت زیبایی از نظر اینسینا اشاراتی کرد و به طرح مباحثی چون: دریافت صور فراحسی از طریق قوه متخیله و دخل و تصرف قوه متخیله در صور مندرج در قوه خیال، کیفیت اثربخشی قوه متخیله در خلق اثر هنری، چگونگی ارتقاء قوه متخیله از اشتغال به امور مادون تا تخیل عوالم قدسی و نقش هنر در ارتقاء قوه متخیله پرداخت.
سخنران بعدی نشست: «دکتر سید محمود یوسف ثانی» عضو هیأت علمی انجمن حکمت و فلسفه و مدرس و صاحبنظر فلسفه و کلام اسلامی بود که مبحث خود را به نسبت متقابل قوه متخیله و تعقل بر محور رساله فنالشعر ابنسینا اختصاص داد. وی با بیان این که ابنسینا نخستین کسی است که به فنالشعر ارسطو توجه کرده و همه فنالشعرهای حکمای پس از ابنسینا عیناً از رساله او تقلید شده یادآور شد: ابنسینا به این نتیجه رسید که ما از طریق مخیلات میتوانیم به صدق و کذب هم ورود کنیم و هم او نخستین کسی است که نسبت صدق و کذب را با ماهیت تخییل بررسی کرده است. وی افزود: ما ناگزیریم که در تعقل امور از قوه متخیله هم کمک بگیریم همچنانکه در فلسفه علم نیز بسیاری از طرحها که موجب پیشرفت علم شده محصول دستکاری خیال بوده و بعدها صورت علمی یافته و این نحوه از رابطه خیال و عقل در درک ما از واقعیت بسیار مؤثر است.
سومین سخنران این همایش، دکتر امیر مازیار مدرس فلسفه هنر دانشگاههای تهران، هنر و علامه طباطبایی، عضو پژوهشگاه علوم انسانی و صاحب تألیفات متعدد در حوزه مباحث نظری هنر بود که مباحث خود را با محوریت اغراض هنر و فایده و غایت آن در نگاه ابنسینا ایراد کرد.
وی ابتدا با اشاره به ماهیت و معنای اغراض هنر از جمله کاربرد، فایده و غایت هنر در پاسخ به پرسش: هنر اساساً چه ارزشی میتواند داشته باشد اظهار داشت: ابنسینا تلقی خود را در برداشت از فن شعر ارسطو توسعه داد و به انواع هنرها از جمله: نقاشی، مجسمهسازی، رقص و ... تسری بخشید آن هم در روزگاری که فهمی از هنر به شکل امروزی وجود نداشت. وجه دیگر اهمیت این نظریه در مباحث زیباییشناسی امروز است که اندیشمندی ژرفبین و فراخنگر چون ابنسینا در مباحث خود به کارکرد و مقاصد هنرها نظر داشته است.
وی با تکیه بر نظریات زیباییشناسی ابنسینا در رساله فن شعر، برهان شفا و اشارات و تنبیهات به تعریف او از تخیل به مثابه جوهره ادراک هنری و ارتباط میان تخییل و صدق و کذب و نسبت میان تخییل و التذاذ پرداخت و گفت: در نزد ارسطو و فلاسفه مشایی غایت شعر، غایتی است که دیگران در آن اشتراک نداشته باشند و آن التذاذ و اعجاب نفس باشد. این فیلسوفان برای لذت، ارزش و مشروعیت ذاتی قائل بودند اما چرا کلام خیال انگیز، لذتبخش است؟ ابن سینا در اشارات، مخیلات را قضایایی مؤثر در نفس از قبض و بسط و ... میداند که شاید بر تأثیر تصدیق بیفزاید و این تأثیر تنها در کلام مخیل نیست و میتواند در اوّلیات و مشهورات و ... هم باشد یعنی به خاطر آن جودت و تازگی هیأت یا قوت صدقی که در اولیات یا شهرت صدق در مشهورات است اما تنها مخیلات به معنای دقیق خود یعنی به خاطر هیأت و نوع حسن محاکاتشان این تأثیر و نفوذ را در اذهان و عقول انسانها دارند و از اینجاست که «هیأت کلام» اهمیت مییابد که به بیان امروزین همان «فرم هنری» است و شعر هم دقیقاً کلامی است که به خاطر ترکیب کلام، هیأت کلام و ویژگیهای فرمگرایانهاش ایجاد لذت میکنند.
پایانبخش نشست، سخنرانی دکتر محمدرضا ابوالقاسمی (عضو هیأت علمی گروه مطالعات هنری دانشگاه تهران و مدرس، مؤلف و مترجم کتابهای فلسفه هنر و زیباییشناسی) بود که به طرح مباحث خود با عنوان متافیزیک زیبایی از منظر ابنسینا با نگاهی به ریشهها و دستاوردهای تلقی منظومه فلسفی «سینوی» از مسأله «زیبایی» پرداخت و خاطرنشان کرد: تلقی ابنسینا از زیبایی تلقی منحصربفردی است که هیچ مشابه و معادلی در تاریخ فلسفه اسلامی ندارد و منحصر به خود اوست. شاید در فارابی تا حدودی این بداعت و منحصربفرد بودن را حس کنیم اما نگاه او هم ترکیبی از فلسفه ارسطویی و نوافلاطونی است. وی آنگاه با تأملی در مفهوم زیبایی از نگاه ابنسینا در شفاء و نجات و مبدأ و معاد به محورهای زیباییشناسی الهیات نزد او اشاره کرد و گفت: شاید استخراج یک نظریه هنر از متافیزیک زیبایی ابنسینا چندان عملی نباشد زیرا هدف او یک بحث ماوراءالطبیعی است و نتایج آن هم در دو چیز است: اول اینکه زیبایی مطلق از کثرتها مبدأ باشد و دوم ملازمت زیبایی محض و کمال مطلق است.
این پژوهشگر و صاحبنظر فلسفه هنر اسلامی آنگاه به مبانی این متافیزیک زیبایی: 1- اعتدال، 2- بهاء (ترکیب، تناسب، وحدت و درخشش) و 3- امر خیر اشاراتی کرد و گفت: مثلث: زیبایی، خیر و اعتدال ریشه در فلسفه سقراطی و افلاطونی دارد و بعدها کانت است که اقتران زیبایی و امیر خیر را تفکیک میکند و اساساً مفهوم و تبارشناسی «زیبایی» به قبل و بعد کانت تقسیم میشود و تا پیش از او ترکیب زیبایی و خیر، سلطان بیرقیب و بلامنازع تمام تعابیر و تفاسیر از زیبایی محسوب میشده است. وی در ادامه با مقایسه و تعریف ارسطو از زیبایی: (نظم، تناسب و تعین) و ابنسینا: (ترتیب، نظم و اعتدال) تأکید کرد: ابن سینا تعین را به اعتدال معنا کرده چرا که واجبالوجود نمیتواند متعین باشد و هر 3 رکن زیبایی را مطابق نظریه او میتوان در اعتدال خلاصه کرد و وحدت در زیبایی که امر کثیر را به وحدت بدل میکند. دکتر ابوالقاسمی در ادامه مباحث خود به مقایسه خیر از دید نوافلاطونیان و ارسطوئیان پرداخت و با تبیین مفاهیمی چون حرکت تکاملی از قوه به فعل و حرکت همه موجودات به مقصد خیر واحد اعلا و قدس صعود و نزول و سرانجام مقارنت ذاتی و مداوم کمال و زیبایی به تعبیر ابنسینا از کمال رسید و که آن را از سلطه ملازمت با خیر بدر آورده و به: اعتدال، حد و ترتیب رسیدن تعبیر کرده است که مطابق آن تعریف ارسطویی- ابن سینایی زیبایی؛ رسیدن چیزی به اعتدال خواهد بود.
وی با بیان آراء فیلسوفانی از بومگارتن و کانت تا آلبرت کبیر اینگونه سخنان خود را جمعبندی کرد: در متافیزیک زیبایی ابنسینا و در این تلقی وجودی چیزی زیباست که به کمال خود دست یافته باشد و باید لزوماً چیزی از سنخ وجود و کمال باشد تا دریافت زیبایی برای شما ایجاد کند و از مجموعه معیارهای برشمرده برای این زیباییشناسی می توان به نظریهای برای تحلیل هنر اسلامی به دست داد که عبارتست از: نظم، ترتیب، تعین، اعتدال و درخشندگی.
گفتنی است نشستهای پژوهشی تخصصی این مجموعه با حضور صاحبنظران و کارشناسان هنری همچنان میزبان علاقهمندان مباحث تحلیلی هنر خواهد بود.
|