پژوهشکده هنر در ادامه سلسله نشستهای پژوهشی «از شرق تا شرق» دومین نشست این مجموعه را به موضوع «انسان در هنر و اندیشه چین» اختصاص داد.
به همت گروه هنر شرق پژوهشکدۀ هنر فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران و همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه هنر، دومین نشست پژوهشی از سلسله نشستهای پژوهشی «از شرق تا شرق» در تاریخ 29 آذرماه 1394 تحت عنوان « انسان و هنر در اندیشه چین» در تالار فارابی دانشگاه هنر برگزار شد. در این نشست که با حضور تعدادی از اساتید و دانشجویان و علاقمندان به مباحث هنری برگزار شد، تعدادی از محققان و پژوهشگران یافته های خود پیرامون موضوع انسان و هنر در اندیشه چینی را بصورت مقاله ارایه نمودند که موضوع مقالات و مباحث مطرح شده به شرح زیر بود:
ابتدا آقای سابقی رایزن فرهنگی پیشین ایران در چین که دارای تحقیقات و تألیفات زیادی در خصوص فرهنگ و اندیشه در چین است، مقالۀ خود را تحت عنوان: «یین و یانگ نماد اندیشۀ چینی» ارایه نمود. ایشان اظهار داشت: جایگاهی که فلسفه در فرهنگ و تمدن چین دارد را میتوان با منزلتی که دین در سایر فرهنگها و تمدنها از آن برخوردار است، مقایسه کرد. فلسفۀ چینی تنها در پرتو اندیشۀ چینی قابل فهم است و رفتار چینیها بدون درک این دو قابل فهم نخواهد بود. مطالعۀ نظام هستی (آسمان) و انسان، یکی از نخستین موضوعات فلاسفۀ چین، به ویژه فیلسوفان قدیم بوده است. به همین خاطر چینیهای باستان، نخستین دانشی را که به کودکان خود آموزش میدادند فلسفه بود. آموختن با خواندن کتابهای چهارگانۀ منتخبات کنفوسیوس، کتاب مِنسیوس، دانش بزرگ، و اصول اعتدال آغاز میشد. شیوۀ آموزش به کودکان نیز فراگرفتن حروف کلاسیکی بود که از سه حرف موزون تشکیل میشد تا آسانتر در حافظۀ کودکان جایگیر شود و نخستین جملۀ درس سه حرفی آنها چنین بود: «سرشت انسان در اصل نیکو است».
در چنین فلسفهای تضاد و تغییرات جایگاه ویژه داشت و آسمان و زمین به عنوان دو پیکرۀ مخالف هم، اساس نظام هستی را شکل داده و قوام هستی و پایداری آن نیز از همین دوگانگی و تضادها و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر سرچشمه میگرفت. فلسفۀ یین و یانگ به عنوان نماد این اندیشه و تفکر، در واقع تلاشی است برای تلفیق «این جهانی» و « آن جهانی» بودن مکتبهای فلسفی چین.
سخنران دوم سرکار خانم دکتر عفت السادات افضل طوسی بود که مقالۀ خود را تحت عنوان «انسان و جاودانگی در اندیشه و هنر چین با رویکرد تائوئیسم» ارایه نمود. وی در این مقاله اشاره داشت که اندیشه و مرگ و جهان پس از مرگ در طول تاریخ همواره از دغدغههای مهم انسانها از جمله مردم چین بوده است.
سخنران سوم آقای دکتر مازیار بودند که مطالب خود را تحت عنوان: «اصول تصویرگری انسان در نقاشی منظره چین» ارایه کرد. وی در سخنان خود گفت: تصویرگری انسان در نقاشی چینی همانند کلیت این هنر دارای اصول و آدابی است. این آداب نسبت مشخصی با اصول آیینی و ویژگیهای فرهنگی و تاریخی چین دارد.
سخنران بعدی خانم دکتر نسرین دستان بود که سخنان خود را با عنوان «زیبایی شناسی پیکره (فیگور) انسان در نقاشی چینی» آغاز نمود. وی اظهار داشت: فیگور انسان به عنوان یک سوژه درنقاشی چینی بسیار پیش از سوژههای محبوب دیگر همچون نقاشی چشمانداز یا منظره وگل ومرغ پدید آمد.
دراعصارنخستین، نقاشی فیگور عمدتا اهداف مذهبی یاسیاسی دنبال میکرد. نقاشان چینی از زمانهای دور به اهمیت به چنگ آوردن روح و جان طبیعت به جای ایجاد تصویری شبیه به کپی کردن آن پی برده بودهاند.نقاش در تصویر کردن یک مرد یا یک زن به جای ایجاد تصویری شبیه به او باید شخصیت او را در یک تصویر می آفرید. در آثار نقاشی برجای مانده از دورانهای قدیم می توان تأثیر و بازتاب آیینها و مکاتب فلسفی از جمله کنفوسیوسی و تمهای دائوئیستی و بودایی را مشاهده کرد.
وی اطلاعاتی اجمالی در خصوص روند گسترش نقاشی فیگور از دوران اولیه تا طول تاریخ نقاشی چین را ارائه کرد.
پنجمین سخنران آقای دکتر امیر عباس محمدی راد بود که مقاله خود را تحت عنوان: «حضور و رابطه (کیفیت) و (کمیت) در نقاشی سنتی چین با تأکید بر اصول سنتی متافیزیکی هنر» ارایه نمود.
آخرین سخنران این نشست دکتر فردیس فیض بخش بود که مطلب خود را با عنوان: «انسان و کیهان در موسیقی چین باستان» مطرح کرد. وی به جنبههای نمادین و ابعاد معنایای که در کیهانشناسی و موسیقی چین باستان وجود دارد اشاره کرد و تحلیلهایی مبتنی بر دانش نمادشناسی که یکی از رویکردهای اصلی هنرها است داد و به کارکردهای موسیقی، ابعاد درونی آن و نگاه آن به انسان و کیهان پرداخت.
قرار است برگزاری اینگونه نشستها توسط گروه هنر شرق پژوهشکده ادامه یابد. همچنین مجموعه مقالات ارایه شده در این نشستها بصورت کتاب منتشر خواهد شد. |