:: دوره 1، شماره 4 - ( پائیز 1391 ) ::
جلد 1 شماره 4 صفحات 62-51 برگشت به فهرست نسخه ها
مرز میان نقد هنری و فلسفه هنر در اندیشه آرتور دانتو
محمدرضا شریف زاده*
دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاداسلامی، واحد تهران مرکز
چکیده:   (17242 مشاهده)
رویکرد فلسفی دانتو روش مطالعه و نظریه پردازی در فلسفۀ هنر و زیبایی شناسی او را تعیین می کند. برای آشنایی با نظریه ها و تأملات فلسفی دانتو، به شکل کلی، می توان از این مطلب آغاز کرد که اساساً تلقی دانتو از فلسفه چیست و سپس بپرسیم او چه شیوه ای برای تحقیق فلسفی ارائه می کند؟ با توجه به این امر که خود دانتو در این زمینه آثار مستقلی نیز عرضه کرده است، ضروری به نظر می رسد که برای پرداختن به مسائل مورد توجه او از فلسفۀ هنر، ابتدا با فلسفۀ کلی و حوزه های فکری که مورد توجه او بوده و دستاوردی داشته، توجه کنیم. اگر دیدگاه فلسفۀ هنر دانتو واجد تازگی و برخورد منحصربه فردی با هنر و بازنمایی در بیان هنری معاصر است، باید تبیین نمود که نظریه های او بر چه پایه و مبانی فلسفی قوام یافته اند. همچنین، پاسخ به این پرسش که کدام رویکرد و تلقی فلسفی گسترده تر است که دانتو با تکیه بر آن به تأمل پیرامون هنر می پردازد. از سوی دیگر، هنر معاصر پس از افول جنبش های مدرنیستی، دانتو را به تأمل فرا می خواند. در نظر دانتو، این هنر بیش از هنر هر دور های با آگاهی پیوند دارد. دانتو، بر مبنای همان کنکاش فلسفی خود، به عرضۀ رویکرد نوینی در فلسفۀ هنر و به دنبال آن نقد هنری می پردازد. در ادامه، روش شناسی خاص دانتو در فلسفۀ هنر و همچنین نقد هنر و تمایز آنها مورد توجه قرار می گیرد. در ضمن، بررسی وضعیت هنر معاصر و جایگاه آن در تاریخ هنر و رویکرد دانتو به آن کلیدی ترین مبحث در بیان فلسفه هنر و نقد هنر از منظر دانتو است.
واژه‌های کلیدی: زیبایی شناسی، بیان هنری، بازنمایی، فلسفه هنر، نقد هنری
متن کامل [PDF 876 kb]   (4573 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1392/2/3 | پذیرش: 1392/2/3


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
دوره 1، شماره 4 - ( پائیز 1391 ) برگشت به فهرست نسخه ها