مارتین هایدگر در دوره دوم کار فکری خود توجه خاصی به هنر، و خصوصا هنر یونان باستان، می کند. نخستین نوشته ای که او در آن به طور جداگانه به استلزامات مباحث فلسفی اش برای هنر می پردازد رساله منشأ اثر هنری است. تحلیل او از هنر یونان باستان که اغلب از آن با عنوان «هنر بزرگ » یاد می کند . یکی از درخشان ترین و تأثیرگذارترین نمونه های تأمل فلسفی در باب هنر است، اما این تفاسیر بیش از آن که تصویری از هنر یونان به ما ارائه دهند بیانگر دغدغه های فلسفی خود هایدگرند که او در هنر یونان آنها را ردیابی می کند. در واقع، می توان تفسیر هایدگر از هنر یونان را روایت دیگری از هنر اصیل دانست. در این مقاله با تکیه بر اشاراتی که هایدگر در منشأ اثر هنری، اختصاصا،ً به هنر یونان داشته، و با بسط این اشارات از طریق جستجو در دیگر مباحث و متون مرتبط آن، ویژگی های این هنر را در پنج مقوله اصلی طبقه بندی کرده و به بحث گذاشته ایم: پیوند با ناپوشیدگی هستی و اثر هنری به منزله حقیقت هستی؛ پیکار جهان و زمین در اثر هنری؛ بر پا کردن جهان و اثر هنری در مقام برپاکننده یا سازنده یک قوم یا جماعت؛ پذیرش و حفاظت عام از اثر هنری؛ و پیشازیبایی شناسانه یا ضد زیبایی شناسانه بودن اثر هنری.