هستی شناسیِ «بیان» و «بیانگری» در موسیقی با رویکرد به موسیقی ایرانی ـ اسلامی
|
پویا سرایی* |
پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران |
|
چکیده: (15863 مشاهده) |
شاید بنیادی ترین وجه مشترک سه منظربنیادین: اثر هنری، هنرمند و مخاطب، هم گرایی آنان در ابرازِ این قاعده کلی است که “هنر، بیان است”. منش بیانی ذاتی هنر، دربرخی از ادوار و در گستره های فرهنگی متفاوت، می تواند معطوف به “بیانگری” نیز باشد؛ مانند موسیقی اپرا که به طور خودآگاه، بازنمای واقعیت و یا موسیقی رمانتیک سده 19 م که فرانمای احساسات مؤلف آن است. این منش “بیانگری” موسیقی درتلقی بسیاری از متفکران، آنگاه که موسیقی به یک نام، نامیده یا با شعر و یا تصویری همراه می شود، بیش از پیش نمود می یابد. این نوع خودآگاه بیان درهم نهادی با بیان همیشگی هنر است. در این مقاله، نخست بنیانِ بیان و بیانگری در زیبایی شناسیِ موسیقی به روش توصیفی، موردِ مطالعه واقع می گردد. سپس متغیرهای توصیفی فوق الذکر، در حوزه هنرهای تجسمی و در ادامه، ضمن معرفی دو مفهوم بیانِ سوبژکتیو و بیان ابژکتیو، امکان گذار و تعاملِ این دو مفهوم در موسیقی مورد بحث قرارمی گیرد. سپس با در نظر گرفتن نسبت بیانِ ابژکتیو ـ سوبژکتیو و در ادامه طرحِ مفهوم تجانس اقناع کننده، چالش این گذار در بیانِ موسیقی اسلامی ـ ایرانی بررسی خواهد شد. در انتها، از سویی نتیجه می شود: الف) فرّاریتِ ومنش زمانمندِ موسیقی، همواره باعث می شود که موسیقی در زمان تلاقی با سایر هنرهای تجسمی، بیش از آنها، منشِ بیانگری سوبژکتیو به خود گرفته و بیانگرِ نیت یا قصدی باشد. ب) موسیقی اسلامی ـ ایرانی نمی تواند مصداقی از نظریه بیانگریِ موسیقی باشد، بلکه به عکس، در تقابل با آن است. |
|
واژههای کلیدی: بیان، بازنمایی، زیبایی شناسی، هنرهای زیبا، موسیقی اسلامی ـ ایرانی |
|
متن کامل [PDF 379 kb]
(5528 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1391/5/11 | پذیرش: 1399/9/23
|
|
|
|