تحلیل انتقادی جنبش سقاخانه براساس مفهوم صنعت فرهنگ در اندیشۀ آدورنو
|
سحر همایوننژاد، نرگس ذاکرجعفری*، خیزران اسماعیلزاده |
|
|
چکیده: (177 مشاهده) |
از قرن بیستم به این سو و با رواج یافتن اندیشهٔ انتقادی در بررسی و نقد هنر، یکی از اصلیترین انتقادات به نظام ارزشگذاری آثار هنری، تعیین ارزش آنها بر مبنای میزان فروش و اعتبار هنرمند در بازار جهانی است. رسانههای مختلف هنری ازجمله موسیقی، سینما، نقاشی و غیره به کالایی قابلمصرف بدل شده و تحتتأثیر نظام سرمایهداری و تحولات سیاسی ـ اقتصادی کارکرد متفاوتی به خود گرفتهاند. از نخستین جلوههای پدیدهٔ کالاییشدن هنر در ایران، ظهور جنبش سقاخانه در دههٔ چهل شمسی است. تحقیق حاضر در صدد است رابطهٔ آثار تولیدشده را، ذیل جنبش سقاخانه و بازار هنر، واکاوی کند. این پژوهش با تکیه بر مفهوم صنعت فرهنگ در اندیشهٔ آدورنو در پی یافتن عواملی است که موجب شده برخی از آثار هنر سقاخانه بهجای ارزش هنری و فرهنگی، ارزش اقتصادی و مبادلهای پیدا کنند. در این راستا، آثار هنری سقاخانه براساس چهار مؤلفه از آرای آدورنو تحلیل شدهاند. طبق یافتههای تحقیق حاضر، از دستدادن «اصالت و خودآیینی»، عدم «خودانگیختگی و فردیت»، «تکرارپذیری و بازتولید»، و «مصرفکنندگی مخاطب» از جمله ویژگیهایی هستند که ارزش اقتصادی و مبادلهای برای آثار جنبش سقاخانه رقم زدهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که هنرمندان سقاخانه با از دستدادن مهمترین شاخصههای هنر اصیل، همانند محصولات صنعت فرهنگ به ابزاری برای تبلیغات بدل شدند. این تحقیق با رویکردی کیفی و روش توصیفی ـ تحلیلی است و شیوهٔ گردآوری اطلاعات بر اساس منابع مکتوب (کتابخانهای ـ آرشیوی) انجام شده است. |
|
واژههای کلیدی: جنبش سقاخانه، صنعت فرهنگ، آدورنو، هنر انتقادی، نقاشی معاصر ایران |
|
متن کامل [PDF 764 kb]
(94 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1401/12/27 | پذیرش: 1402/5/7
|
|
|
|