کیمیای هنر- رویدادها
گزارش نشست «مروری بر احوال و آثار استاد داریوش طلایی»

حذف تصاویر و رنگ‌ها
استاد دایوش طلایی:
موسیقی ایرانی، در عرصه آموزش نیاز به یک خوانش جدید دارد
چهارمین نشست از سلسله نشست های "در مکتب هنرمندان معاصر ایران" از سوی پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر برگزار شد. این نشست به مرور شرح احوال و آثار استاد داریوش طلایی، موسیقی دان، هنرمند و نوازنده تار و سه تار اختصاص یافت. 
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر چهارمین نشست "در مکتب هنرمندان معاصر ایران"با عنوان «مروری بر احوال و آثار استاد داریوش طلایی»  روز یکشنبه 11/3/93 با حضور صاحبنظران ، دانشجویان و  علاقمندان حوزه موسیقی در فرهنگستان هنر برگزار شد . 
در آغاز این مراسم، دکتر ناهید عبدی، معاون پژوهشی پژوهشکده هنر ضمن خوشامدگویی به حضار پیرامون روند شکل گیری این سلسله نشست ها چنین بیان کرد: پژوهشکده هنر در جایگاه پژوهشکده ای متمرکز بر مطالعات بنیادی در زمینه هنر، با اشراف به اهمیت مطالعه، جمع آوری و ثبت شواهد و اسناد مربوط به رویدادها و وقایع فرهنگی که وجه تمایز و مشخصه ی هر دوره را شامل می شود؛ نیز با توجه به یکی از مهم ترین اهداف پژوهش های تاریخی که همانا فراهم آوری چهارچوب های لازم برای درک زمان حال و حفظ، ثبت و ضبط میراث معنوی و زنده نگهداشتن معنا و مفهوم نظام اخلاقی مترتب بر این میراث است، اقدام به برگزاری سلسله نشست های در مکتب هنرمندان معاصر نموده است. نشست حاضر نیز فرصت مغتنمی برای پژوهشکده هنر محسوب می شود. 
معاون پژوهشی پژوهشکده هنر ادامه داد: استاد داریوش طلایی به عنوان یکی از اعضای موسیقی فرهنگستان هنر و استاد دانشگاه در زمینه ردیف موسیقی ایرانی بر همگان شناخته شده هستند. تلاش و همت ایشان در حفظ و اشاعه ردیف های ایرانی مشخص و آشکار است. توصیف و تبیین دقیق  و عالمانه جایگاه استاد داریوش طلایی در عرصه موسیقی در تخصص اینجانب نیست اما در این نشست از حضور اساتیدی چون استاد حسین علیزاده، استاد مجید کیانی، دکتر ساسان فاطمی، و استاد ارشد طهماسبی بهره خواهیم برد.
در ادامه این مراسم، استاد حسین علیزاده، آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سه تار، که از سال 1343 در هنرستان موسیقی دوست و همراه استاد داریوش طلایی بوده است، اظهار داشت: آنزمان اندیشه حرکت از سطح عامیانه موسیقی به سطح خاص به تازگی در ایران مطرح شده بود. تحصیلات در موسیقی متداول شد و هنرستان پایه ی این تحصیلات بود. به همین علت در آن دوره ما به هنرستان گرایش پیدا کردیم. داریوش طلایی هنرجوی هنرستان، بسیار درس خوان و از تیزهوشان هنرستان بود. هر دو زیر سایه استاد ظریف دوره آموزشی مان را در ساز طی می کردیم و ساعات مشترکی که داشتیم بین ما دوستی عمیقی را شکل داد. من به عنوان دوستی که از 12 سالگی داریوش طلایی را می شناسم و همراه او بوده ام، باید بگویم داریوش طلایی هیچوقت به کار خود تخفیف نمی داد و همواره سرسختانه کار می کرد. 
وی با گلایه از اینکه هنرمندان جوان برای خود ارزشی آنچنان که باید قائل نیستند، تصریح کرد: آوردن نام یک هنرمند خارجی شناخته شده در کنار نام خود برای کسب اعتبار بیشتر، امری است که این روزها، به ویژه در بین هنرمندان جوان متداول شده است. در صورتیکه این اشتباه است، چراکه اگر فرد اعتباری داشته باشد نیازی به چنین کاری نیست. پس از انقلاب داریوش برای تحصیلات از ایران رفت. با توجه به اینکه آنزمان موسیقی ایرانی در خارج از ایران ناشناخته تر بود، او باید یک تنه در معرفی آن گام بر می داشت و من شاهد این بودم که هنرمندان خارجی دیگر اسم طلایی را به عاریت می گرفتند و از بودن نام وی کنار نام خود افتخار می کردند.  
علیزاده ادامه داد: در هنر شخصیت هایی هستند که نقش شان عوام زدایی است. موسیقی ما تاریخ خاصی را دنبال کرده و در دوره هایی که موسیقی ممنوع بوده، کسانی که اهل فکر و قلم هستند، هجرت می کنند و موسیقی به نوعی دست عوام می افتد. امروز ما همچنان درگیر جدا کردن موسیقی از عوام زدگی هستیم. 
وی برگزاری این نشست را قدردانی از کسی که نقش مؤثری در عوام زدایی موسیقی دارد دانست و تأکید کرد: نکته بسیار مهم و قابل تأمل این است که آیا آنچه در جامعه به صورت عوامانه رواج دارد، ما را تحت تاثیر قرار می دهد و ما باید همانطوری خلق کنیم که مردم می خواهند؟ یا ما باید طوری خلق کنیم که مردم را ارتقاء دهیم؟ خوراک کار هنر و موسیقی نباید نیرو و انرژی خود را از مردمی که تنها مصرف کننده هستند بگیرد.
استاد حسین علیزاده سخنان خود را با بیان جملاتی در نکوهش عوام زدگی به اتمام رساند.عوام زدگی یعنی جلسه رونمایی و تعریف از خود؛عوام زدگی یعنی وقتی نظرات فروشنده سی دی با نظرات ارشاد، خانه موسیقی، دانشگاه، آهنگساز و محقق یکی شود؛ عوام زدگی یعنی وارد شدن جمله گیر نده در ادبیات فارسی؛ یعنی بدون ریشه متحول شدن و یا در ریشه پوسیدن.
سپس استاد مجید کیانی، استاد موسیقی و نوازنده برجسته سنتور، با اشاره به پیشینه 40 ساله آشنایی خود با استاد داریوش طلایی که به زمان تأسیس مکتب حفظ و اشاعه بر می گردد، در خصوص شخصیت ایشان گفت: ایشان استادی وقت شناس و با دقت است. اخلاق هنری هم در زمینه پژوهش و هم در زمینه اجرا برای ایشان بسیار حائز اهمیت است.
وی با اشاره به یکی از آثار استاد طلایی با عنوان "نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی"، در این خصوص گفت: این کتاب که حدود 20 سال پیش تألیف شده است، زمینه تحقیقاتی دارد. کتابی بسیار خلاصه و موجز که در عین سادگی بسیار مشکل است؛ و این امر حاکی از اندیشه و زحماتی است که صرف ایجاد آن شده است. 
استاد مجید کیانی، در ادامه به بخش هایی از این کتاب پرداخت و گفت: در مقدمه این کتاب سخنان بسیار جالبی بیان شده، اماچنانچه در این مطالب آنچنان که باید تأمل نشود، تفکرات سنتی موجود در این حوزه با اشکال رو به رو خواهد شد. اولین چیزی که در کتاب مطرح می شود، محدود بودن دامنه خلاقیت موسیقی دستگاهی و ردیف است؛ و علت این امر فقدان یک تئوری مدون بر مبنای موسیقی سنتی ذکر می شود. برای رفع سوء تفاهم، این مطلب احتیاج به تفسیر دارد. مطلب به این دلیل اینگونه ذکر شده است که ایشان می خواهند موسیقی حالت ایستا به خود نگیرد و حالت شکوفایی و زنده بودن خود را ادامه دهد.
وی ادامه داد: ایشان در بخشی از کتاب با بررسی ملودی ها، به ملودی های انعطاف پذیر اشاره می کنند. وقتی ما به موسیقی ردیف آشنا می شویم می بینیم که هیچ ثباتی در هیچ جای این موسیقی نیست. من این بی ثباتی را اینگونه توجیه می کنم که این نوع موسیقی از طبیعت بسیار الهام گرفته است. در این کتاب استاد طلایی موضوع را به این صورت مطرح می کنند که وقتی ما می خواهیم به هنرهای خلاق دسترسی پیدا کنیم، این تغییرات جزئی که در ملودی انجام می دهیم را نمی توان بداهه سرایی محسوب کرد، بلکه آنها می توانند در جایگاه هنرهای سنتی قرار گیرند. 
این استاد دانشگاه در ادامه به تبیین و تحلیل بخش هایی از کتاب "نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی" پرداخت و نشان داد نتایجی که استاد طلایی طی سال های کار و مطالعه بر روی موسیقی ردیف، به آن دست یافته اند، دقیقا با سنت و فرهنگ موسیقایی 800 سال گذشته منطبق بوده است. وی ایجاز را ویژگی بارز این اثر دانست و مطالعه آن را به تمامی کسانی که در حوزه موسیقی و آواز فعالیت می کنند، توصیه کرد.
در ادامه این مراسم و پس از اجرای موسیقی توسط گروهی از هنرجویان و شاگردان استاد طلایی، دکتر ساسان فاطمی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به ایراد سخنانی پرداخت. وی با بیان اینکه تألیفات داریوش طلایی آثاری بسیار شاخص و تأثیرگذار در حوزه موسیقی نظری ایران محسوب می شود، از کتاب های "نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی" و "ردیف میرزا عبدالله؛ نت نویسی آموزشی و تحلیلی" به عنوان مهم ترین آثار ایشان یاد کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تدوین تئوری را یکی از گام های مهم در عصر باز کلاسیک سازی موسیقی ایرانی و بیرون کشیدن آن از حوزه عامیانه دانست و گفت: اواخر دوره قاجار موسیقی دانانی شروع به تدوین تئوری موسیقی ایرانی می نمایند و به عقیده من این امر قدم های آغازین در باز کلاسیک سازی موسیقی ایرانی است. یکی از ارکان مهم این نهضت بزرگ، علینقی وزیری، و دیگری مرکز حفظ و اشاعه بود. مرکز حفظ و اشاعه موسیقی دانانی را به جامعه عرضه کرد که استادان بزرگ موسیقی بودند، و تفکر تحلیلی بر اساس ویژگی های موسیقی ایرانی از این دوره آغاز شد. 
وی با اشاره به سهم بزرگ استاد داریوش طلایی در تدوین تئوری موسیقی ایرانی، بیان کرد: تئوری ایشان، تئوری مشهوری است و به آن ارجاع داده می شود. بعلاوه نحوه نگارش ردیف میرزا عبدالله، شیوه ای است که در حقیقت ویژگی تئوریک موسیقی ایرانی را با شیوه های آوا نگاری نشان می دهد. شیوه آوا نگاری ایشان نشان از شفافیت و روشنی مثال زدنی تفکر ایشان دارد. تئوری را ساده می کند، اما نه به معنای پیش پا افتاده و ناقص. یکی از توانایی های بزرگ استاد طلایی این است که از زوائد پرهیز می کند و به هسته اصلی می پردازد. ایشان رویکرد هولیستیک holistic)) دارد و هیچوقت جزئیات را آنقدر پیچیده نمی کند.
وی ادامه داد: وقتی موسیقی تئوریزه می شود، درست است که از پراتیک (عمل موسیقایی) گرفته شده اما متقابلا بر آن اثر می گذارد. به نظرم می رسد یکی از اقدامات بسیار جالب در زمینه تئوریزه کردن موسیقی ایرانی، نظریه استاد طلایی مبنی بر 4 دانگ اصلی است که می تواند برای کلیت موسیقی ایرانی جوابگو باشد. ذهن ایشان در تمایز گذاری و تفکیک که یکی از فاکتورهای اصلی برای تفکر تئوریک درباره موسیقی است، بسیار فعال و حساس است. ایشان در کاربرد اصطلاحات وسواس علمی دارند. 
دکتر فاطمی یکی از مهم ترین شیوه های رویکرد داریوش طلایی به ردیف را، مسأله دوگانه ملودی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌- مُد(mode) دانست و گفت: در جایی از این کتاب ذکر شده است که "همچنین ملودی های ردیف و سیستم مُدال(modal) را مقوله واحدی نخواهیم دانست و آنها را از هم تفکیک می کنیم.عدم تفکیک، نقدی است که بر تفکر رایج وجود دارد. عدم تفکیک مقوله ملودی ها و مُدها( از یکدیگر موسیقی دانان و محققین را دچار نوعی ابهام و سردرگمی درباره طبیعت موسیقی ایرانی کرد. موسیقی دانانی که به سنت ملودی ها و ردیف وفادار و پایبند ماندند، و آنها که با استفاده از عناصر مدال موسیقی ایرانی سطحی قابل دسترس تر پیش گرفتند، راه خود را از همدیگر جدا کردند."
وی ادامه داد: ایشان در بخشی از کتاب تأکید می کنند، شناخت مبانی مدال (modal) موسیقی ایرانی و آموزش آن به صورت تئوری، برخلاف متد رایج که شناخت موسیقی ایرانی با حفظ و ممارست ملودی های سنتی است، از بدو امر زمینه ای را در اختیار هنرجویان موسیقی قرار خواهد داد که آنها را اسیر این ملودی ها نخواهد کرد. یعنی در حقیقت نگاهی که به ردیف می شود این است که فقط یک سری ملودی نیست که باید بدان پرداخت بلکه قالب هایی برای ملودی است و فضا ها و ساختارهایی مُدال است که باید از ملودی جدا شود. این مسأله مبنای فکری بسیار مهم و در واقع دستاوردی برای تئوری های آینده محسوب می شود.
دکتر فاطمی در خاتمه سخنان خود لزوم عوام زدایی در بازسازی موسیقی - که به دلایل تاریخی جنبه های عوامانه آن ترویج و جنبه های جدی آن مورد بی توجهی واقع شده است - را مهم دانست و استاد داریوش طلایی را یکی از کسانی که در این حوزه نقش قابل توجهی داشته است، معرفی کرد.
در ادامه استاد ارشد طهماسبی، نوازنده تار و سه تار، با ارائه توضیحاتی در خصوص پیشینه و تاریخ موسیقی ایران، موسیقی امروز را، دنباله رو موسیقی قاجار دانست و گفت: بنیانگذاران موسیقی قاجار هنرمندان تار نوازی بودند که میراث باقیمانده از موسیقی مقامی دوره های پیشین را، بی هیچ توجیه و تفسیری با هنجارهایی متفاوت از پیش ساماندهی کردند و آن را در قالب هایی با عنوان دستگاه ارائه دادند. یقینا این دگرگونی نمی توانسته یکباره روی داده باشد، ولی تاریخ موسیقی ما به علت بی خبری از چند و چون این رخداد و عدم شناخت از عاملان اصلی آن، طرح بنیاد جدید را دربرآوردی کلی، منسوب به سرسلسله خاندان هنر، یعنی تار نوازی به نام علی اکبر فراهانی دانسته است. نوه او علی اکبر شهنازی آخرین فرد از این خاندان بود. او که در نوجوانی به شهرتی چشمگیر در تار نوازی دست یافته بود با سپری کردن عمری نسبتا طولانی شاهد فروپاشی دو سلسله قاجار و پهلوی بود. استاد داریوش طلایی نوازنده تار و سه تار، برجسته ترین شاگرد علی اکبر شهنازی است، که به زعم من در نهایت و به شکلی نمادین نماینده خاندان هنر در این دوران محسوب می شود. علی اکبر شهنازی در سال های طولانی تدریس در هنرستان موسیقی شاگردان زیادی تربیت کرده است، اما من استاد طلایی را از اینرو برجسته ترین شاگردش می دانم که در عملکرد موسیقی، توانا ترین و در ذهنیت موسیقایی، متأثر ترین عشیره اوست.
وی در اشاره به پیشینه هنری استاد داریوش طلایی بیان کرد: او در سال 1342، در سن 11 سالگی وارد هنرستان موسیقی شد و سه سال بعد در همانجا به محضر علی اکبر شهنازی راه یافت. چند سال بعد با دستیابی به تبحر بسیار در نوازندگی و ادراک عمیقی که از موسیقی و ظرایف آن بدست آورده بود، به جایگاهی رسید که توانست ارزنده ترین جایزه موسیقی آن دوره را نصیب خود کند. وی در تیرماه سال 1356 موفق به احراز مقام اول در نوازندگی تار و سه تار در آزمون باربد و همچنین دریافت جایزه ممتاز این مسابقه شد. او که بلافاصله پس از فارغ التحصیلی از دانشکده هنرهای زیبا در همانجا به سمت استادی برگزیده شده بود، در سال 1358 و پس از سه سال تدریس در دانشگاه تهران، با دریافت بورسیه ای از دولت فرانسه رهسپار این کشور شد و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد. حاصل این دوره از زندگانی دور از وطن او، علاوه بر اخذ مدرک دکتری در رشته موسیقی شناسی از دانشگاه نانت فرانسه، سالها تدریس در بخش موسیقی مشرق زمین دانشگاه سوربن، مدتی تدریس در دانشگاه واشنگتن و در کنار همه اینها اجرای کنسرت های مستمر و مداومی به منظور شناساندن موسیقی ایران به جوامع مختلف کشورهای غربی بود. در حقیقت او را باید اولین نوازنده ای دانست که در روزگار معاصر به معرفی و تبلیغ موسیقی ما در خارج از ایران پرداخته است. 
استاد طهماسبی اجرای داریوش طلایی را، از دو منظر تکنیکی و محتوایی قابل توجه دانست و تسلط وی را در نواختن ساز تار،‌ به عنوان قدرترین ساز ایرانی ناشی از تکنیک صحیح وی در نواختن عنوان کرد.  
وی با اشاره به توانایی استاد طلایی در بهره گیری از ظرفیت های بالقوه موسیقی ردیفی و دستگاهی بیان کرد: اهل دقت هنگام شنیدن تکنوازی هایش به خوبی می توانند شاهد بهره گیری او از جملات موسیقی و شیوه های اجرایی نوازندگانی چون آقا حسینقلی و علی اکبر شهنازی و حتی نوازندگان خوش نواز دوره موسیقی رادیو، البته در قالبی منسجم و بهنجار باشند. او همه اینها را با رویکردی اصالت مآبانه و با توجه ویژه به مفهوم و کاربرد بداهه نوازی، در قالب شیوه ای متمایز از دیگران و نیز با بهره گیری از سونالیته شفافی که خاص خود او در نوازندگی است، ارائه می دهد. 
استاد طهماسبی با بیان اینکه انتخاب سازهای قدیمی برای اجرا، یکی از ویژگی های داریوش طلایی و نشانگر میزان تسلط وی در نوازندگی است، اظهار داشت: در بداهه پردازی ها هنگام بسط الگوهای قدیمی و ردیفی، گردش هایی چنان مستحکم و منسجم را با این الگوها آمیخته و ترکیب می کند که گویی اصل آن الگوها هم از خود اوست. وی جوهر و ماهیت موسیقی ایرانی را به خوبی درک و هضم کرده است. ظرایف و دقایق ردیف را می شناسد و با استعانت از ذوقی که در این مقوله دارد، می تواند طوری دگرگونشان کند که همچنان موسیقی اصول مدارانه و ردیفی به نظر آید.
این نوازنده پیشکسوت با اشاره به نظریه استاد طلایی که در کتاب " نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی" ارائه شده است، بیان کرد: نظریه ایشان نه بر اساس تئوری موسیقی گام غرب استوار شده، و نه بر اساس مبحث دور و دایره در موسیقی مقامی قدیم است. وی نظریه خود را بر اساس بستر صوتی محدودتری به نام دانگ ارائه داده که با واقعیت و ماهیت موسیقی ایرانی همخوانی بیشتری دارد. او با کنکاش و تعمق بسیار درباره موسیقی امروزی ایران، به این نتیجه رسیده است که همه مُدهای(mode) موسیقی تنها بسترهای صوتی ترکیب یافته ای از چهار نوع دانگ مختلف هستند.
طهماسبی از کتاب "ردیف میرزا عبدالله" با عنوان مهم ترین اثر داریوش طلایی یاد کرد و در این خصوص گفت: طلایی در کتابش به شکلی بایسته، با ابداع و به کارگیری علائمی کارآمد و بجا، روشی جدید برای نگارش و خلاصه نویسی آوازها ابداع کرده است. اتخاذ این شیوه باعث شده که حجم نت ها در هر سطر و صفحه و در نهایت در کل کتاب او، بدون وارد شدن خدشه ای به اصل موضوع، تا حد زیادی کاهش یابد. علاوه بر این، شیوه او در چینش الگوها و ثبت جملات به صورت عمودی، باعث شده که مجری موسیقی ناخودآگاه به ارتباط و تناسبی که بین جمله های ردیف وجود دارد پی ببرد. نتیجه آنکه هنرجوی این رشته در نهایت به درک بهتری از چگونگی شکل گیری جملات و ساختار کلی ردیف دست خواهد یافت.
وی افزود: داریوش طلایی در حیطه آموزش دو اثر برجسته دیگر هم، در بخش موسیقی سازی و آواز منتشر کرده است. یکی اجرایی است از ردیف میرزا عبدالله با سه تار؛ و دیگری اجرایی از ردیف به صورت جواب آواز با تار در جواب به ردیف خوانی نورالدین رضوی سروستانی. این اثر مشترک او با مرحوم رضوی دستمایه ای ارزنده برای نوازندگان جوان است که می توانند با توجه به آن مقدمات فن جواب آواز را به خوبی فراگیرند. 
استاد طهماسبی ادامه داد: نگرش طلایی طی 50 سال فعالیت حرفه ای بر سه محور هنردوستی، اخلاق مداری و علم اندوزی استوار بوده است. هر سه این ها را هم یقینا دستاویزی برای خدمت به جامعه پیرامون خود دانسته است. بررسی روند زندگی و رفتارش نشان می دهد که هیچگاه از توانایی های خود برای کسب موقعیت ظاهری و شهرت و مال اندوزی استفاده نکرده است. در سنین جوانی با انگیزه دستیابی به تجارب و دانایی بیشتر، از موقعیت ممتازی که به عنوان استاد رسمی در دانشگاه تهران داشت صرفنظر کرد و پس از استعفا راهی فرانسه شد. مهارت و توانایی اش در عرصه عمل و هم در عرصه علم موسیقی، اگر اهل مماشات بود و تنها کمی از پایبندی به اصول اخلاقی و هنری عبور می کرد، موقعیت های هنری و اجتماعی بیشتری را از آن خود می کرد. در همنشینی با خوانندگان معروف که در این روزگار متضمن شهرت هر هنرمندی است، به احتیاط رفتار کرد و تا جایی پیش رفت که در نهایت با وجدان هنری و اصول اعتقادی خود در چالش نیفتد. او همواره به سلامت زیسته و دغدغه ای دائمی در سالم سازی محیط موسیقی داشته است. با آثار هنرمندان دیگر بی حب و بغض برخورد می کند و در بیان فضائل و توانمندی همکارانش منصف است. خوشبختانه این استاد ارزنده موسیقی سالیانی است که در کنار همه فعالیت های هنری و پژوهشی اش، مدیریت گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را هم به عهده دارد. او همچنین بانی تأسیس دوره کارشناسی ارشد در این دانشگاه بوده است. مدیریت ایشان در مهم ترین نهاد آموزشی کشور بسیار مغتنم و مایه خوشبختی است. 

در ادامه این مراسم استاد داریوش طلایی، نوازنده تار و سه تار و مدیر گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به ایراد سخنانی پرداخت. وی با اشاره به نیم قرن حضور خود در عرصه موسیقی ایرانی، انتخاب موسیقی را در زندگی، راهی برای درک زندگی و هستی دانست و گفت: من از کودکی شیفته موسیقی بوده ام، پدر و مادرم همواره مشوق من بوده اند و از پنجم ابتدایی به هنرستان موسیقی راه یافتم. بدین ترتیب موسیقی برایم آغاز شد. پس از ورود به هنرستان، با ذهن تحلیلگری که داشتم و احساس مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی که همواره با من بوده است، در معرض یکسری تضادها قرار گرفتم. بنیان این هنرستان را علینقی وزیری گذاشته بود. هنرستان بگونه ای مرکز موسیقی بود که آموزش و نگرش موسیقی را خلاف آنچه در سنت شفاهی بوده، رواج می داد. تضاد دیگر خود موسیقی کلاسیک بود. ما ساز ایرانی می زدیم، اما درسهایی که می خواندیم از موسیقی کلاسیک غربی بود. 
وی ادامه داد: این تضادها حتی پس از راه یافتن به دانشگاه نیز ادامه یافت. در آن دوره وارد مرکزی شدم و آنجا بار وظیفه  احیاء موسیقی ایرانی بر دوشم گذاشته شد. در خارج از ایران هم، مسئولیت معرفی موسیقی ایرانی به غیر ایرانی ها بر عهده ام بود؛ و در تمام این سال ها هدف اصلی من انجام کارهای پایه موسیقی، برای ثبت میراث موسیقی ایرانی بوده است. در سال 1991 میلادی، کتاب " نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی" را که عصاره تمام تجربیات گذشته ام بود، به نگارش در آوردم. مطالب این کتاب به جهت اینکه قصد داشتم پس از بازگشت به ایران آنرا تدریس کنم، به تفصیل بیان نشده است؛ و در طول این سالها سعی کرده ام به طرق مختلف این کار را انجام دهم. 
مدیر گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تصریح کرد: می خواهم اعلام کنم که موسیقی ایرانی، در عرصه آموزش نیاز به یک خوانش جدید دارد؛ اهل فن و کسانی که دلشان برای میراث فرهنگی ایران می تپد باید خوانش جدیدی از موسیقی دستگاهی بدهند. چراکه در 200 سال گذشته ما دورانی را پشت سر گذاشتیم که با آمدن فرهنگ غرب و تکنولوژی در جامعه، تضادها به نوعی برای همه بوده است. من از بعد ایراد و انتقاد نمی گویم، اما اینها موج هایی بوده که به ایران وارد شده، درست سر جای خود قرار نگرفته و تأثیراتی داشته که تا مدتها باقی مانده است. برای مثال مسأله ثبت و ضبط موسیقی به صورت ضبط صوت یا نت نویسی، مرارت حفظ کردن را بر می دارد اما اگر درست درک نشود تأثیر بدی خواهد داشت. به این معنا که هنرجویان موسیقی، فکر می کنند موسیقی ما همان چیزی است که ثبت شده، در حالیکه به عقیده من روح موسیقی ما انعطاف پذیری آن است. ثبت و ضبط موسیقی، ما را در مرحله مشقی قرار داده است. من معتقدم که ما باید تجدید نظری جدی بر روش آموزشی مان داشته باشیم تا از این مرحله مشقی به مراحل پیش رفته تر حرکت کنیم.
استاد داریوش طلایی در خاتمه سخنان خود پیرامون لزوم توجه به بنیان های فرهنگی جامعه اظهار داشت: همواره به انجام کار مفیدی برای فرهنگ و جامعه موسیقی علاقمند بوده ام، و فکر می کنم آنچه در ایران نیاز داریم فرهنگ است. به واقع باور دارم که اگر آلمانی ها می توانند بنز و بی ام و بسازند، به این خاطر است که باخ و بتهون دارند؛ و ما تا فرهنگمان را درست نکنیم، اقتصاد، صنعت، شهرسازی و ... درست نخواهد شد. من فکر می کنم اگر هر کسی در حیطه کاری خود، اعتقاد داشته باشد که مسئولیت خود را به خوبی انجام دهد، ما جامعه خوبی خواهیم داشت.
گفتنی است، این مراسم با اجرای موسیقی از سوی هنرجویان استاد داریوش طلایی پایان پذیرفت. 

نشانی مطلب در وبگاه کیمیای هنر:
http://kimiahonar.ir/find-1.68.86.fa.html
برگشت به اصل مطلب