:: دوره 4، شماره 16 - ( پائیز 1394 ) ::
جلد 4 شماره 16 صفحات 55-43 برگشت به فهرست نسخه ها
مصنوعیت در نظریه نهادی هنر
منصوره مصیبی*
دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده:   (9804 مشاهده)

جرج دیکی، نظریه نهادی هنر را بر اساس دو شرط لازم ضابطه بندی می‌کند که بر روی هم برای شکل‌گیری اثر هنری لازمند. شرط اول تعریف در روایات گوناگون نظریه، بدون تغییر بیان می‌دارد که اثر هنری در درجه اول و قبل از هر چیز باید شیئ مصنوع باشد. دیکی این ویژگی نانموده و غیر قراردادی در تعریف خود را به عنوان نقطه آغاز استدلال در برابر ضدذات گرایانی از جمله وایتس به کار می‌برد، و اینگونه مصنوعیت را به عنوان خصیصه ذاتی هنر برمی‌شمارد. دیکی علاوه بر حفظ معنای سنتی مصنوع که با صناعت و ساخت و تغییر در ماده مورد استفاده پیوند دارد، معنایی متفاوت از مصنوع را می‌پروراند که با شکل معاصر و پیشرو هنر سازگاری بیشتری یابد. او در روایات اولیه آن را به واسطه مفهوم اعطای شأن مصنوعیت از جانب شخصی به نیابت از عالم هنر توضیح می‌دهد و در روایت نهایی با مفهوم استفاده از یک مدیوم به منظوری خاص و در بستر عالم هنر. منتقدان با وجود انتقادات فراوان بر مفاهیم به کار رفته در تعاریف نهادی، استدلال او در اثبات مصنوعیت به عنوان یکی از شروط هنر را در شکست رویکرد ذات گرا و احیای علاقه به تعریف هنر موثر می‌دانند.

واژه‌های کلیدی: جرج دیکی، نظریه نهادی هنر، مصنوعیت، عالم هنر، غیر ذات‌گرایان
متن کامل [PDF 343 kb]   (3174 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1394/10/27 | پذیرش: 1394/10/27


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
دوره 4، شماره 16 - ( پائیز 1394 ) برگشت به فهرست نسخه ها