لحظه اخلاق زیست محیطی؛ لحظه افتراق؟
|
سید حسین (ایرج) معینی* |
|
|
چکیده: (6173 مشاهده) |
این که آیا خلاقیت معماری سرشتی بیشتر هنری یا مهندسی دارد پرسشی است که تاریخی طولانی دارد ولی در عین حال
هرگز پاسخی قطعی نیافته است. بحث هواداران جبهه هنری میتواند این باشد که با فناوری باید به منزله وسیلهای در خدمت
یک هدف برخورد نمود و فناوری به تنهایی نمیتواند به زندگی ما معنا ببخشد. از سوی دیگر هواداران جبهه مهندسی نیز
میتوانند این بحث را مطرح کنند که خوب حل کردن مسائل منجر به راههای بهتری برای گذران زندگی روزمره میشود و این
امر به نوبه خود زیبایی خاص خودش را به بار میآورد که فراتر از آن چیزی است که زیباییشناسی مرسوم ابژههای زیبا به ما
ارزانی میدارد. این دوگانه از جمله نشانگر رابطه پر فراز و نشیب نظامهای ارزشی معماری و سایر هنرها است، چرا که هرچند
همه آنها در برخی تلقیها از زیبایی و نقش کنش خلاقه در ارتقای زندگی مخاطبان اشتراکاتی دارند تفاوتهایی که بین معماری
(و به همان ترتیب سایر هنرهای کاربردی) و فرمهای کمتر کاربردی خلاقیت هنری دیده میشوند در ارزشهای مرتبط با آنها نیز
منعکس هستند. به عبارت دیگر نظامهای ارزشی معماری همواره به موازات نظامهای ارزشی سایر رشتهها حرکت نمیکنند.
مقاله حاضر با نظری به پارهای مقاطع کلیدی تاریخ معماری مدرن نشان میدهد که اشتراکات و افتراقات نظامهای ارزشی
معماری با سایر هنرها تا چه اندازه است و سپس این بررسی را به ظهور امروزی اخلاق زیستمحیطی تسری میدهد تا این
بحث را مطرح کند که به رغم لحن واقعیتگرا و غیر ایدئولوژیک اخلاق زیستمحیطی این اخلاق نشانهایی از دور دیگری از
جدایی ارزشهای معماری و هنری از یکدیگر دارد که در آن، احتمالا نه برای اولین بار، سرمایه امر اخلاقی نه در نشانهشناسی
و زیباییشناسی خود ابژه بلکه در روندهای شکلگیری آن، و از آن مهمتر در قابلیتهای اثر در ارتقای زندگی نهاده میشود. |
|
|
|
متن کامل [PDF 145 kb]
(2113 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1393/12/20 | پذیرش: 1393/12/20
|
|
|
|