نظریه ترامتنیت ژرار ژنت، تقسیمبندی نظاممندی را در دامنه مطالعات بینامتنی عرضه نمود. این نظریه شامل پنج دسته از جمله بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیشمتنیت میشود. در این مقاله نگاره «حکایت یوسف و زلیخا» اثر کمالالدین بهزاد با هدف تبیین پنج رابطه ترامتنی به منظور شناسایی بهتر ابعاد گوناگون این نگاره تحلیل شده است. سؤالات مقاله عبارتند از: نگاره یوسف و زلیخا اثر بهزاد دارای کدامیک از روابط ترامتنی از منظر ژنت است؟ این نگاره بعنوان متنی بصری چگونه در ارتباطات ترامتنی تعریف میگردد؟ مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی انجامشده و شیوه جمعآوری اطلاعات کتابخانهای است. یافتههای تحقیق نشان میدهد نگاره شامل بینامتنهای صریح قرآنکریم، بوستان سعدی و یوسف و زلیخای جامی و بینامتنهای ضمنی و تصویری بصورت اشکال و رنگها است. نگاره دربردارنده سرمتن اخلاقی-تعلیمی است. تفاسیر و نقدهای مربوط به این نگاره فرامتن آن است و همچنین پیرامتنهایی درونی در آن وجود دارد. از منظر بیشمتنیت نیز در دسته جایگشت قرارمیگیرد.