ارزشیابی یکی از اجزای اساسی نقد هنری محسوب میشود. تفسیرهای متعارضو ارزشیابیهای متضاد از یک اثر هنری، باعث شده تا بعضی از متفکران و منتقدان وجود معیار برای ارزشیابی را نفی کنند. فرد معتقد بهنسبیگرایی میتواند استدلال کند که ارزشیابیهای ما تحت تأثیر تفسیرهای ما از اثر هنری قرار دارند، بنابراین، همواره نوعی پیشداوری و سوگیری در ارزشیابی هنری وجود دارد. در این مقاله استدلال میشود که نه تنها معیارهایی برای ارزشیابی وجود دارند، بلکه در نقد هنری اغلب وجود این معیارها میان منتقدان و مخاطبان مفروض گرفته میشود. با توجه به اموری مانند مقولهیابی، قصد مؤلف، و ارتباط فرم هنری با گزینشهای هنرمند، میتوان به بعضی مسئلههاو ایراداتی پاسخ گفت که نسبیگرایان در رابطه با ارزشیابی مطرح کردهاند. در این مقاله علاوه بر توضیح این امور، یعنی مقولهیابی، قصد مؤلف، و ارتباط فرم هنری با گزینشهای هنرمند، نحوه به کاربستن آنها در ارزشیابی هنری با ذکر یک مثال از سینمای امروز ایران، شرح داده شده است.