در مقاله پیش رو این مسأله به بحث گذاشته شده است که با وجود عدم امکان تعریف ماهوی از زیبایی، چرا و چگونه انواع ماهیات و وجودات امکانی و وجود واجب تعالی را متصف به زیبایی و جمال میکنیم؟ نویسنده تلاش کرده است با اخذ رویکرد متفاوت و با ایده گرفتن از روش «تحلیل مفهومی» شیخ اشراق و با استناد بر آراء هستی شناختی ملاصدرا، تعریفی عام از زیبایی ارائه کند، به نحوی که هم وجود واجب و هم موجودات امکانی را در بر گیرد. بر این اساس نویسنده با انکار مستدلّ حیثیت ماهوی برای زیبایی، حیثیت وجودی را برای آن ثابت دانسته است. سپس به تحلیل و استخراج مفاهیم فلسفی از دل آراء پرداخته است که بیانگر نسبت وجود و زیبایی هستند. نتیجه نهایی تحلیل مذکور به ارائه این تعریف از زیبایی منتهی شده است؛ زیبایی مبتنی بر تشکیک خاصی وجود «تحقق نحوه وجودِ کمالی در صورت» است و مبتنی بر وحدت شخصی وجود، «نحوه تجلی یا ظهور کمالات وجود مطلق در صورت» است.